روزهای خوش زندگی مردم در سایه جنگ به هم ریخته بود و هر کس به نوعی با این مسئله درگیر بود. چرا که غیرت و شرف ایرانیان قبول نمیکرد نسبت به مسائل کشورشان بیتفاوت باشند. جوانان وطن دست از جان شسته بودند و به شوق سعادت آماده شهادت شده بودند.
شهید صفتالله قرا گوزلو در اولین روز از مردادماه سال 1342 در کانون گرم خانوادهای مذهبی و متدین در روستای قره جاقیه از توابع شهرستان تفرش، دیده به جهان گشود. غیورمردی دیگر از خطه شهیدپرور مرکزی که در جنگ سهم زیادی داشتند. مردی که با تمام وجودش مهربانی را معنا میکرد. روزهای کودکانه زندگی را با شوق فراوان پشت سر گذاشت و تحصیلاتش را تا مقطع ابتدایی ادامه داد. بزرگمردی که خیلی زود پدرش را از دست داد و مسئولیت زندگی را بر شانههای نحیفش تحمل میکرد. کشاورز بود و زحمتکشی در خونش جریان داشت.
شهید صفتالله قره گوزلو در دسته عشاق قرار گرفت و در لباس سربازی گردان 801 از پشتیبانی منطقه دو شیراز مشغول به خدمت شد و پس از 21 ماه خدمت صادقانه در نهم آذرماه سال 1362 هنگام درگیری با گروهکهای ضدانقلاب در سردشت - آذربایجان غربی با اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در قره جاقیه - تفرش به خاک سپرده شد.
خاطره از خانواده:
زمانی که در جبهه بود، یک بار زخمی شده بود و به کمرش 4 ترکش اصابت کرده بود و یک ماه در تهران بستری بود اما زمانی که به روستا آمد، به خانواده چیزی نگفت تا باعث نگرانی آنها نشود.
ما در روستا روز عاشورا نذری داشتیم که از شهر به منزل ما آمدند و به مادرم گفتند: فرزندتان از سربازی فرار کرده باید برای پیگیری همراه ما بیایید اما مادرم باور نکرد و گفت: «من فرزندم را طوری تربیت نکردم که از سختیها فرار کند. میدانم که او شهید شده اما شما به من نمیگویید». مادرم همراه آنها راهی شد و نزدیکیهای تفرش خبر شهادتش را به او داده بودند.