بسم الله الرحمن الرحیم
با درود فراوان به رزمندگان همیشه در صحنه و با درود فراوان به کسانی که در راه خدا دفاع میکنند. باری خدمت پدر عزیزم قاسم رسانده و ملاحظه فرمائید اولاً امیدوارم که ان شاءالله خوش و خرم بوده باشید. سلامت وجودتان را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم؛ اگر از احوال اینجانب پرویز پسرت خواسته باشید الحمدلله صحیح و سالم میباشم و به دعا گوی شما مشغول هستم. باری به خدمت مادر عزیزم خیلی خیلی دعا و سلام میرسانم، باری به خدمت برادر عزیزم حیدر با اهل خانواده دعا و سلام میرسانم، باری به خدمت برادرم امیر و حاج علی و قربانعلی و هادی محمدی و سعید دعا و سلام میرسانم امیدوارم که ان شاءالله خوش و خرم بوده باشید. باری به خدمت خواهرانم یک به یک دعا و سلام میرسانم. به خدمت دوستان و قوم و خویشان و همسایگان یک به یک دعا و سلام میرسانم. باری پدر جان! حالتان خوب است؟ الحمدالله هیچ نگرانی در بین نیست به جز دوری از شماها که آنهم به زودی زود انجام خواهد شد؛ جواب نامه را که نوشته بودی به دستم رسید خیلی خوشحال شدم.
شهید پرویز آقامحمدی، در بیست و دومین روز از مرداد ماه سال 1344 در میلاجرد از توابع شهرستان کمیجان چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی در میلاجرد سپری کرد. ایشان علاوه بر تحصیل در کلاسهای قرآنی مکتب خانه که درس قرائت قرآن تدریس میشد شرکت و به آموزش قرآن کریم پرداختند. پس از اخذ مدرک پنجم ابتدایی تصمیم گرفتند که در امور کشاورزی به پدر خویش کمک کنند و به همین دلیل دیگر ادامه تحصیل ندادند.
پرویز دارای اخلاق پسندیده و اسلامی بود و به بر پا داشتن نماز اول وقت بیشتر از هر چیزی اهمیت قائل بودند و همواره دیگران را به بر پاداشتن نماز اول وقت که در مساجد برگزار میشود توصیه و سفارش میکرد.
او عضو بسیج در پایگاه حزب الله میلاجرد بود و فعالیتهای ارزندهای را در این پایگاه انجام میداد، با شروع جنگ تحمیلی همواره به فعالیتهای خود ادامه میداد و پشت جبهه در امر جمع آوری کمکهای مردمی برای جبهه فعالیت میکرد. در چهاردم اردیبهشت ماه 1365 عازم جبهههای حق علیه باطل شد و در منطقه جنگی سردشت در گردان جندالله به عنوان نیروی رزمی گروه ضربت مشغول به خدمت به دین اسلام شد. تا این که در چهاردهم اردیبهشت ماه 1366در کربلای ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت با اقتدا به مولای خود امام حسین(علیه السلام) به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای روستای میلاجرد به خاک سپردند تا چراغ روشنی باشد در کنار دیگر دوستان و همرزمان شهیدش برای آگاهی بخشی و هدایت مردمان آن دیار که راه را از بیراه پیدا کنند، آنها که خود در قلهی معرفت یعنی شهادت و بذل جانشان ایستادهاند راه بلدهای خوبی هستند و دستگیری میکنند از مردمی که طالب حق و حقیقتاند. [1]
[1]. سرداران سپاه عشق، ص 82.