رفتن به محتوای اصلی
ارسال شده در تاریخ :

برگزاری یادواره شهید ابوالحسن طاهری، شهید شاخص مدرسه فرقانی، شهید ابوالحسن طاهری آشتیانی، بسیج دانش آموزی مدرسه فرقانی

ابوالحسن طاهری آشتیانی

به مناسبت یادواره شهید ابوالحسن طاهری دبستان فرقانی با همکاری بسیج دانش آموزی شهرستان آشتیان، مراسم بزرگداشتی برای این شهید عزیز که با حضور خانواده شهید طاهری و تعداد محدودی از دانش آموزان (پایه ی پنجم) مورخ  چهارشنبه ۱۴۰۰/۹/۱۰ برگزار گردید .

ضمنا این مراسم به صورت زنده از کانال پرورشی مدرسه فرقانی پخش شد.

من هانیه طاهری فرزند ابوالحسن هستم. دانسته‌هایم خلاصه می‌شود به گفته‌های پدربزرگم حاج مرتضی که حق پدری به جا آورد و دیگر در بین ما نیست و مادرم. پدرم روز شانزدهم اسفند سال 1338 دیده به جهان گشود و در دامن مادری پاک آرامش وقار را آموخت. در کنار سه برادر و یک خواهر به رشد رسید. برای آموختن علم و دانش به تحصیل پرداخت و در سال 1357 به تربیت‌معلم کاشان رفت. برای سال دوم در تربیت‌معلم قم ادامه تحصیل داد. مهرماه 1359 به استخدام آموزش و پرورش آشتیان در آمد. صبوری و جوانمردی پدرم از ایشان یک شخصیت، علمی، اجتماعی ساخت.

او توانست در آموزش و پرورش یک فرد مؤثر باشد. ابتدا به روستای دستگرد در دبستان شهید علی حسینی و سپس در مزرعه نو به تدریس پرداخت. قبل از پیروزی انقلاب، پدرم در مدت مبارزات خود علیه رژیم ستم‌شاهی، در تظاهرات و پخش اعلامیه‌های امام(قدس سره) حضور فعال داشت و بعد از پیروزی در انجمن اسلامی نقش فعالی داشته و دوره‌های آموزش نظامی را در تهران و قم گذراند. در سال‌های 1360 تا 1365 در جبهه‌های مختلف شرکت داشتند و پس از اتمام عملیات به کلاس درس برگشته به وظیفه تدریس می‌پرداخت. ایشان از سوی لشکر حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از تهران به جبهه اعزام می‌گردید و از تجربه‌ها و خاطراتش برای همکاران و دانش‌آموزان سخن می‌گفت. یک انسان وارسته و یک بسیجی مخلص در جبهه‌ها، یک زاهد نماز شب خوان، که به تلاوت قرآن هم بسیار علاقه داشت و آموزش آن را در فرصت‌های مناسب برای دانش‌آموزان مهیا می‌کرد.

کلاس‌های عقیدتی برگزار می‌کرد و در مسائل دینی با علم و مطالعه سخن می‌گفت. زرنگ و بی‌آلایش بود و در انجام کارها سریع، به همین خاطر در جبهه هم شهرت خاصی داشت.

در فرازی از وصیت‌نامه‌اش با همکاران فرهنگی چنین می‌گوید: این شغل شریف و مقدس را جهت امرار معاش و شغل به حساب نیاورید خوب تربیت کنید... .

پدرم در سال 1362 با دختر خاله‌اش ازدواج می‌کند. مادرم شغل معلمی پدرم را خیلی دوست داشته. او می‌گوید: فکر می‌کردم حقوق معلمی حداقل درآمد است و بنابراین زندگی‌ام هیچ‌گاه آلوده نمی‌گردد.

در دی‌ماه 1364 من، یک سال قبل از شهادت پدرم به دنیا می‌آیم و با گفتن قصه‌های پدرم، بزرگ می‌شوم. وقتی تمام گفته‌هایش را مرور می‌کنم آنجا که می‌گوید: رود پرخروش کارون به خون نشسته است ... خون هزاران روح خدایی ریخته شده است... تا شب‌ها عاشقان با اشک‌هایشان با کارون نجواها کنند... و اول از همه استغفار می‌کنم، از گناهانم و امیدوارم خداوند تواب و رحیم مرا ببخشد و با کوله‌باری سبک دنیا را وداع کنم. بر خود و اعمالتان تفکر کنید که فکر کردن افضل اعمال است. همه باید به خود آییم و به احترام خون هزاران شهید و معلول و اسیر خود را با جامعه وفق داده اصلاح شویم..

وقتی شلمچه رفتم صدای قدم‌هایش را شنیدم که چگونه با قدی برافراشته در عملیات کربلای 5 حضور دارد، شربت شهادت را نوشیدم تا بتوانم با تمام وجود در لابه‌لای خاک‌های شلمچه او را در یابم، آرزوهایم را برایش بگویم، بر او بوسه بزنم و با اشک‌هایم، دل‌تنگی‌هایم را فریاد بزنم تا آرام گیرم. وصیت‌نامه‌اش را که سه روز قبل از شهادت در تاریخ 19 دی 65 نگاشته، می‌خوانم و با او در 22 دی 1365 به شهادت می‌رسم تا باورم می‌شود که ایشان رفته و من هانیه مانده‌ام. به خودم که آمدم اشک‌هایم را پاک کردم خنکی خاصی صورتم را فراگرفت، به اطراف نگریستم. باید زندگی کنم همان‌گونه که پدرم به من آموخت.

دوستانم مرا بلند کردند با خوشحالی و سربلندی از او سخن می‌گفتم: دوستان! پدرم از تاریخ 1/4/60، 7 بار به مدت 21 ماه در لشکر محمد رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) به عنوان دیده‌بان توپخانه و آرپی جی زن در گردان سیدالشهدا(علیه السلام) به جبهه اعزام و آخرین بار در اینجا (شلمچه) با اصابت گلوله به شهادت رسید و در گلزار شهدای آشتیان به خاک سپرده شد. بگذارید، برایتان از او بگویم... .

یک دختر و آرزوی لبخند که نیست                یک مرد، پر از کوه دماوند، که نیست

یک مادر گریان که به دختر می‌گفت               بابای تو زنده است، هر چند که نیست[1]

 

1.  پله‌های آسمانی، ج 3، ص 28 تا 30 با کمی تغییر.

 

بازدید
دیدگاه
دیدگاه خود را بیان کنید
مطالب مرتبط
در مراسم یادواره شهید مسلمی در کوی امام علی اراک با موافقت آموزش و پرورش نام مدرسه میلاد در این کوی به نام شهید سعید مسلمی تغییر یافت. 🔹 این یادواره…
🔹هم‌زمان با سالروز ولادت اباعبدالله الحسین (ع) و روز پاسدار و مقارن با سالروز ولادت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) و روز جانباز، استاندار مرکزی به…
🔰همزمان با سالروز ولادت اباعبدالله الحسین (ع) و روز پاسدار، استاندار مرکزی به همراه مدیرکل دفتر اجتماعی استانداری و مدیرکل بنیاد شهید با حضور در منزل…
🔹غروب روز پنجشنبه دکتر مخلص‌الائمه استاندار مرکزی و سردار رفیعی‌کیا فرمانده فراجای استان و ربیعی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی در…
🔹ریحانه زهره وند دختر شهید محمد زهره‌وند در فرودگاه اراک به حجت الاسلام والمسلمین محسنی اژه ای خوش آمد گفت. 🔹شهید محمد زهره وند اولین شهید از شهدای…