سیمای نیکوی صالحان همیشه گواه صدیق رازهای نهانی دل ایشان با پروردگار محبوب است و وعدههای الهی بیشک تحقق یافتنی است. سیمایی نیکو داشت و سعی میکرد تا رازهای درونش را فقط با پروردگار و خدای عالمیان باشد. او فرزند هادی بود و قلب تاریخ شد تا در تاریخ انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی جریان داشته باشد و بتپد. خون جاری در رگ اسلام شد. در دهم تیرماه سال 1333 در روستای گازران از توابع شهرستان خنداب و در خانوادهای مذهبی و متدین و روستایی، دیده به جهان هستی گشود. روزگار را در کوچهباغهای روستایی زیبا و سرسبز سپری میکرد، روستایی که مردمانش اهل دل و با صفا و یکرنگ بودند و درد همدیگر را لمس میکردند و در کارها پشت و پناه یکدیگر بودند.
غلامعلی فقط در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و از نوجوانی مشغول به کار شد. پس از این که خدمت سربازیاش به پایان رسید، در سال 1355 ازدواج کرد و چهار فرزند داشت. در جریان جنگ تحمیلی وقتی که اخبار حملات وحشیانه سربازان بعثی عراق را به میهن اسلامیاش شنید، بیدرنگ با فراگیری مقدمات رزم در بسیج عازم جبهه شد. او به عنوان بسیجی گردان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) بیشتر از یک سال در لشکر 17 حضور داشت و هنگامی که در عملیات خیبر شرکت کرده بود، در هفتم اسفندماه سال 1362 در منطقه جزیره مجنون مفقودالاثر شد. پیکر مطهر شهید بعد از 11 سال توسط گروههای تفحص شناسایی شد و به وطنش بازگشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.