بسم الله الرحمن الرحیم
( وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).[1]
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
به نام قادر متعال و به نام دوازدهمین ستاره آسمان ولایت، برقرار کننده عدل و شرف و انسانیت، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با درود و سلام و طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(قدس سره) و یاران با وفایش و با درود به روان پاک شهدای اسلام.
بارالها تو را شکر میکنم که در زمانی به دنیا آمدم که اسلام عزیز، حیاتی دوباره یافته و ملت عزیز ما شمع خود را یافته و پروانهوار به گِردش میچرخند. بنابراین ای امت عزیز، بدانید که در سایه اطاعت از رهبری، صاحب خیر دنیا و آخرت میگردیم و باید بدانیم که معنی اطاعت از خدا موقعی معنا دارد که مطیع ولایتفقیه باشیم و عبادات ما هم موقعی مورد پذیرش است که اطاعت از ولیفقیه داشته باشیم و این را باید بدانیم که انسان وقتی میخواهد با خدا معامله کند، باید بهترین چیزهایی را که دارد، تقدیم کند و ما چیزی بهتر از جان نا قابلمان نداریم. امیدوارم که خداوند قبول فرماید. برادران و خواهران، من از شما میخواهم که همیشه این جمله گهربار امام علی(علیه السلام) را در نظر داشته باشید که میفرماید: «مبارزه کنید و بگذارید به جای لکه ننگ، دامن شما به خون آغشته باشد». این ننگ است که هنوز عدهای در خواب حیوانیت فرو رفتهاند و هنوز ارزش زمانی که در آن زندگی میکنند، را نمیدانند و به دنبال مادیات هستند. مالپرستی چشم و گوش آنها را بسته و با همان افکار مادی به خانوادههای شهدا زخم زبان میزنند. خدا نبخشد چنین افرادی را. خداوندا، ما غرق گناهیم و تو دریای رحمت. خداوندا، این بنده حقیرت را که غرق گناه است، قبول کن و مرا جزء بندگان خالصت قرار بده.
و اما پدر و مادر عزیزم، اگر نتوانستم آن طور که باید دینم را به شما ادا نمایم و زحمات شما را جبران نمایم انشاءالله که شما این فرزند کوچکتان را شامل عفو بزرگوارانه خود قرار دهید. صبر و بردباری داشته باشید تا شاید پروردگار متعال نیز لطف و رحمتش شامل اینجانب گردد انشاءالله. و اما همسرم! اگر در مدت عمر و زندگیمان از من خطایی دیدهاید؛ امیدوارم که مرا ببخشید. من از شما راضی هستم و امیدوارم که شما هم از من راضی بوده باشید. انشاءالله که خداوند از همه ما راضی باشد. اما تا زمانی که خودت دوست داشتی برای رضای حق فرزندانم و این گلها و امانات خوب خدا را زینب(علیها السلام) وار و حسین(علیه السلام) گونه نیکو پرورش داده و روحیه آنها را قوی و سالم و با فکر تربیت کنی. در پایان اضافه کنم که من این راه را آگاهانه و آزادانه و به عنوان یک احیا حق و اطاعت از رهبر انتخاب کردم، امیدوارم که انشاءالله آن صلاحیت را داشته باشم.
از خداوند بزرگ خواستارم که اگر در گذشته هر خطایی از من دیده یا شنیدهاید، مرا شامل عفو بزرگوارانه خود قرار دهید. پشتیبان ولایتفقیه باشید.
1. سوره آل عمران، 169.
شهید عزتالله قاسمی فرزند محمدمهدی در ششم اردیبهشتماه سال 1338 در روستای بازنه از توابع شهرستان شازند و در خانوادهای مذهبی و روستایی که اهل کار و تلاش و خدمت بودند، دیده به جهان هستی گشود. دوران کودکیاش اهل کار و تلاش بود و با این وضعیت دوران کودکی را سپری کرد. گاهی هم با دوستان و همسن و سالهایش بازی میکرد و از ورزشها به فوتبال علاقه داشت و سعی میکرد تا بیشتر اوقات بیکاریاش را با بچههای محل بازی کند. تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کرد و پس از آن کارگر ساختمانی بود و با تلاش به بنای زبردستی بدل شد.
عزتالله در سال 1358 ازدواج کرد و در زمان شهادت یک پسر و دو دختر داشت. او پس از شروع جنگ تحمیلی بلادرنگ لباس رزم پوشید و عازم جبهههای غرب کشور شد. در عملیات بازی دراز 1 در منطقه سرپل ذهاب از ناحیه پا مجروح شد و برای مداوا به شهر بازگشت اما حضورش در آنجا فقط تا زمان التیام زخمهایش ادامه داشت و پس از بهبودی، دوباره لباس رزم پوشید. او نزدیک به دو سال در میدان نبرد حق علیه باطل حضور داشت و با تمام وجود از سرزمین خود دفاع کرد.
سرانجام هنگامی که به عنوان بسیجی در گردان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) فعالیت میکرد، در بیستم اردیبهشتماه سال 1365 در منطقه عملیاتی فکه بر اثر اصابت گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای شهرستان اراک به خاک سپردند.