شهید حامدقدوری فرزند چلوب درتاریخ یازدهم فروردین ماه سال 1333درشهر بغداد درخانواده ای مبارزوزحمت کش دیده به جهان گشود.نامش حامد بود ولی همه او را درعراق ودرایران به نام ابواسماعیل می شناختند.ازهمان موقعی که دیده به جهان خاکی بازکردظلم وستم راچشید،ومی دیدکه چگونه باشیعیان وپیروان علی ابن ابی طالب علیه السلام چگونه رفتارمی کنند.پدرش ازسرشناسان شهربودوهمه اورابه نیکی یادمی کردند.مادرش،کمیله خانم زنی پاکدامن ومومنه بودوهمیشه فرزندانش رادرراه اهل بیت بزرگ می کرد.تحصیلاتش را تا دیپلم در مدرسۀ محل تولدش ادامه داد و بعد از اینکه درس را رها کرد به کارگری پرداخت تا کمک حال خانواده باشد و خودش خرج و مخارجش را دربیاورد.ندای انقلاب اسلامی امام خمینی که به گوشش رسیدبی صبرانه منتظرجانفشانی وفداکاری درراه این انقلاب بود.اوهمچون اصحاب پیامبر ثابت قدم درراه امام وولایت بود.انقلاب که درایران به پیروزی رسیداوهم غرق درخوشحالی وشعف ازاین امرمهم بود.شدت سخت گیری هادرآن دوران به شیعیان عراق بیشترشده بودواووخانواده اش تصمیم به مهاجرت به سمت ایران راداشتند.سال 1360ازدواج کردوثمره این این زندگی مشترک یک دختروسه پسربود.باآغازجنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی برخودواجب دانست تابرای اسلام سربازی کندوجانش رابرای این نهضت تقدیم کند.برای فرقی نمی کردچه کشوری مقابلش ایستاده فقط این برای اومهم بودکه الان اسلام درخطربزرگی است. او در عملیات های قدس و عاشورا شرکت داشت. حالا زمان جانبازی رسیده بود و او هم با اشتیاق لبیک گفت و از خانواده و دوستان خداحافظی کرد. در سپاه بدر به خدمتش ادامه داد و از آنجا به مناطق مختلفی رفت تا با دشمن بعثی بجنگد و ایران را از لوث دشمنان متجاوز پاکسازی کند.
ابواسماعیل در تاریخ دهم شهریورماه سال 1365، در عملیات کربلای 2 در منطقۀ عملیاتی اربیل بر اثر اصابت ترکش به شکمش به جرگۀ شهدا پیوست. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.