بسم الله الرحمن الرحیم
( الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ).[1]
خداوند میداند که الان احساس میکنم در حال رفتن به سوی او هستم و بهترین و لذتبخشترین لحظات زندگیام، همین لحظات است؛ زیرا یک انسان گنهکار و شرمنده و بینهایت کوچک به سوی معبود خود و عشق و پروردگار خود عروج میکند و بالا میرود.
خداوندا، ای کاش هزاران جان داشتم و درجه رضای تو و در راه امام خمینی(قدس سره) که همان اسلام است، میدادم.
شهادت، همچون میوهای است که نمیتوان آن را کال از درخت چید و شهید از این آگاه است و برای رسیدن و وصول برای آگاهی باید سرمایهگذاری عظیم کرد و باید ایشان از سر حد ایمان و جهاد بگذرد و به مرز شهادت برسد.
ای عزیزان و هموطنان عزیزم، چند سفارش هم با شما و خانواده عزیزم دارم. برادران و خواهرانی که به اسلام و قرآن ایمان آوردهاید، به همه شما سفارش و توصیه میکنم که قدر امام(قدس سره) را بدانید و به ایشان وفادار باشید و از او اطاعت کنید؛ زیرا که امام(قدس سره) تبلور عینی مکتب است و امام(قدس سره) عزیزمان را هیچ موقع تنها مگذارید که به اسلام خیانت کردهاید.
ای عزیزان ای رفقا و ای دوستان، به جبههها روی آوردید که به این جبههها برای جویندگان راه، تکامل انسانیت است و بهترین و برترین دانشگاه الهی است. ای عزیزان و ای هموطنان، سنگرهایتان را حفظ کنید و دعاهایتان را فراموش نکنید؛ زیرا که هر چه دارم از برکت این دعاهاست و در نمازهای جماعت و جمعه شرکت کنید و وحدت خود را هر چه محکمتر بر قرار کنید.
پدر و مادر عزیزم، میدانم که هر پدر و مادری آرزو دارند که فرزندانشان را به آن امید بزرگ میکنند که کنارشان باشند. اما امروز باید آرزوهای ما جهت دیگری پیدا کند و آن تقویت و حمایت از اسلام باشد و وقتی این مسئولیت الهی بشود. خودتان هم باید قبول داشته باشید که دستور خداوند را باید اجرا کرد و برادران و خواهرانم، استوار باشید و صبر پیشه سازید و تنها از شما میخواهم راهم را ادامه بدهید و نگذارید خونی که از شهدا ریخته میشود و به هدر رود؛ بلکه باید پاسدار این خونها باشید.
به امید پیروزی رزمندگان و رسیدن به کربلا و قدس عزیز.
1. سوره توبه، 20.
شهید حسین عباسی فرزند ابوالقاسم در هفتم فرودین ماه سال 1346 در محله خلچان شهر تفرش در خانوادهای مذهبی، چشم به جهان گشود. از همان دوران کودکی با سختی و مشقت، اراده پولادین خویش را آبدیده ساخت و دوشادوش خانواده، همکار و همیار دیگران بود. دوران کودکی را در زیر سایه پدر و لطف بیپایان مادر، سپری نمود و پا به عرصه علم و آموزش نهاد؛ مقطع ابتدایی را در مدرسه مصطفی مشیری، با موفقیت سپری نمود و وارد مقطع راهنمایی گردید. تحصیلات راهنمایی خویش را در مدرسه راهنمایی شهید چمران پی گرفت و از سال اول راهنمایی، شروع به رفتن به جبهه نمود. شهید فردی پر تلاش و خستگیناپذیر بود؛ در محافل و مجالس مذهبی و ادعیه شرکت مینمود و به امور نظامی و دینی و دفاعی علاقه خاص داشت و همیشه اهل محل را برای شرکت در مراسم دعای کمیل و نماز جماعت که شبهای جمعه در سپاه پاسداران تشکیل میشد، تشویق میکرد و عقیده داشت این انقلاب با نثار خون هزاران شهید و مجروح به دست آمده؛ پس باید در حفظ آن کوشید و میگفت: آموزش نظامی و فراگیری علوم و فنون نظامی، بر همه مردان و زنان واجب است تا در لحظههای خطر از انقلاب، دین، جان، مال و ناموس خویش دفاع نماییم.
هدف شهید از حضور در جبهه، دفاع از میهن عزیز و اسلام و پیروی از دستور امام(قدس سره) بود. او خود را موظف میدانست که از قرآن، آزادی و شرافت خون شهدا دفاع کند تا خداوند از او راضی و خشنود باشد و سرانجام پس از چندین نوبت اعزام به جبهه، به عنوان پاسدار وظیفه در تاریخ 24/1/1365 در اثر بمباران هوایی بعثیون، در مقر تاکتیکی لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در منطقه دارخوین به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از تشییع، در گلزار شهدا بهشت معصومه تفرش به خاک سپرده شد.