دشمن ناجوانمردانه به میدان آمده بود و در راه جنگ با ایران از هیچ کاری کوتاهی نمی کرد اما همه مردم دلشان گرم بود به جوانمردی و راد مردی شیردلانی که با عشق به میدان آمده بودند و سینه خود را سپر بلای مردمی می کردند که هیچ راه دفاعی نداشتند و تنها توکلشان به خدا بود و چشم امیدشان به رزمندگان اسلام. اما دشمن هر کجا که در مقابل مردم و رزمندگان غیور میهن مایوس می شد با بمباران هوایی شهرها عده دیگری را به شهادت می رساند.
شهید والا مقام منوچهر سمیعی در سال 1324 در خانواده ای با صفا و صمیمی چشم به جهان گشود او روزهای زیبای کودکی را در کنار خانواده سپری کرد و در دوران نوجوانی و جوانی اش در مسائلی که مربوط به زندگی و امرار معاش خانواده بود تلاش می کرد او بسیار مهربان و دلسوز بود و هر کار و کمکی که از دستش ساخته بود برای دیگران انجام می داد.
با رسیدن بهار جوانی ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد از آن زمان به بعد مسئولیتش بیشتر شده و برای ادامه زندگی خانواده اش تلاش بیشتری می کرد. زمانی که طعم شیرین پدر شدن را چشید حال و هوای زندگی اش عوض شد و بیشتر از قبل برای پیشبرد زندگی می کوشید. مردی نمونه که تمام تلاشش برای رفاه و تربیت فرزندانش به کار گرفته می شد و همواره از خدا می خواست که فرزندانش سعادتمند و عاقبت به خیر باشند. خداوند منان راز دلش را شنیده بود و مرغ آمین بر فراز آرزوهایش گذر کرده بود بنابراین در بیست و دوم دی ماه سال 1365 در بمباران هوایی شهر اراک همراه با فرزندان دلبندش روزبه و سیاووش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و پیکر مطهرش در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.