اينجانب کاوه نبيري فرزند فضل الله الحمدالله الذي هدانا لهذا و ماکنا لنهتدي لولا ان هدانا لله با سلام و درود به منجي خاتم حضرت حجت ابن الحسن و نايب بر حقش حضرت امام خميني .
خدمت پدر و مادر عزيزم سلام عرض مي کنم اميدوارم که هميشه در صحت و سلامت کامل باشيد. خدا را شکر مي کنم که مرا به راه راست هدايت و چنين پدر و مادر خوبي به من عطا کرد . عزيزانم اميدوارم که مرا ببخشيد که در طول زندگي حق فرزندي را درست به جاي نياوردم و فرزند خوبي براي شما نبودم ان شاءالله خداوند به شما اجر دهد و شما را در بهشت موعود جاي دهد. همان طور که مي دانيد نيّت من از جبهه رفتنم جز انجام تکليف شرعي و لبيک گفتن به نداي رهبر عزيز انقلاب چيز ديگري نبود در راه رضاي خداوند متعال قدم برداشتم و ان شاءالله که مقبول درگاه احديت واقع شود. پس شما توکل به خدا کنيد و صبر پيشه کنيد و اجر خود را از او بخواهيد. به خواهرانم حجاب را ,به برادرانم پيروي از فرامين حضرت امام را سفارش مي کنم. از شما مي خواهم که با اعمالتان پاسدار خون شهدا باشيد.
اگر خداوند توفيق شهادت را به من عطا کرد در مرگم طوري گريه کنيد که موجب خوشحالي دشمنان اسلام نشود و لباس سياه نپوشيد. از برادران همرزم مي خواهم که هم چنان در جبهه حضور داشته باشند و نکند که خداي نکرده امام را تنها بگذاريد. اموالم را به پدرم مي بخشم که ايشان خوب مي داند چگونه به مصرف برساند . 135 روز روزه در مدتي که جبهه بوده ام بدهکارم. در پايان به خانواده عزيزم سفارش صبر و پيروي از حضرت امام را مي کنم.
شلمچه 29/9/1365 کاوه نبيري
شهید کاوه نبيري سال 1340 در تهران متولد شد. مدتي بعد خانواده اش به اراک مهاجرت کردند. اوتحصيلات خود را با کمال موفقيت تا هنگام پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي در اراک ادامه داد. در مبارزات و تظاهرات مردم ايران عليه رژيم سفاک ستم شاهي شرکت مؤثر داشت.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي لباس مقدس پاسداري را زينت بخش قامت استوار خود نمود و با آغاز هجوم تجاوز دشمنان به خاک ميهن اسلامي قدم در عرصه دفاع از حريم اسلام گذاشت. در سرکوبي ضدانقلاب در شورشهاي کردستان که به دست عاملان داخلي استکبار جهاني، جهت مقابله با انقلاب اسلامي و تجزيه کردستان به وجود آمده بود، شرکت فعال داشت . خاطره رشادت هاي بي نظير او در پاکسازي شهرهاي بانه ,سردشت, مريوان , پاوه , سردشت در حافظه تاريخ افتخار آميز ايران به يادگار مانده است. پس از پاکسازي کردستان از وجود پليد ضد انقلاب به جبهه هاي جنوب روي آورد. او بارها در عمليات مختلف رزمندگان اسلام بر عليه دشمن متجاوز بعثي شرکت فعالانه داشت. در عمليات پيروزمند فتح المبين و بيت المقدس در سمت فرمانده گروهان نقش بسيار مؤثري ايفاء نمود. جوهره وجودي اش، به طور سريع خصوصيات بارزي همانند قدرت فرماندهي،شجاعت، روحيه قوي، تقوا و قدرت برنامه ريزي را به نمايش مي گذاشت. در عمليات والفجر مقدماتي در واحد طرح و عمليات لشگر و پس ازآن در سمت فرماندهي گردان علي ابن ابيطالب (ع) در کنار نيروهاي عاشق بسيجي فعاليتي چشمگير داشت. خاطره رشادت هاي وي در عمليات خيبر در جزاير مجنون هنوز در اذهان همرزمانش مي درخشد. در عمليات بدر، به عنوان فرمانده عملیات لشگر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و در عملیات های والفجر هشت، کربلاي چهار و پنج با سمت فرمانده تيپ دوم از همين لشگر ,نقش به سزايي در به ثمر رساندن فتوحات و پيروزي هاي رزمندگان اسلام در جبهه هاي جنوب داشت.
شهيد کاوه به لحاظ اخلاقي و روحي از صلابت و صداقت خاصي برخوردار بود. در عين حال به قدري افتاده و گرم با برادران بسيج و عموم مردم برخورد مي کرد، که هيچ گاه تصور فرماندهي وي در اذهان تداعي نمي شد. برادران مخلص بسيج در تمام صحنه هاي جنگ، آموزش، شهر و بيمارستان همانند شمعي گرداگرد وجود با صفايش حلقه مي زدند. او نبرد با دشمنان اسلام را محدود به مرزهاي جغرافيايي ايران نکرد وبا تسلطي که به مکالمه زبان عربي داشت مدتي را در منطقه بعلبک در لبنان مظلوم درکنار رزمندگان فلسطيني گذراندوآنها را باروشهاي جنگ نوين که حاصل فکرو انديشه برتر فرماندهان جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود؛ آشنا ساخت, تا در آينده تاريخ شاهد آزادسازي فلسطين به دست سربازان جان برکف اسلام ناب محمدي باشد. رزمندگان حزب الله لبنان از آموزشها وتجاربي که شهيد کاوه نبيري به آنها منتقل کرده به نيکي ياد مي کنند. تا مدتها ارتباط عاطفي رزمندگان لبناني و فلسطيني با شهيد کاوه نبيري ادامه داشت وبا ايشان در تماس بودند. خبر شهادت کاوه براي اين سربازان پاک باخته امام خميني(ره) يکي از حزن انگيز ترين خبر ها بود. اما همواره کاوه هايي هستند که مجري فرمانهاي الهي هستند. اوبه تبعيت از فرمان مبارک امام خميني (ره) مسأله اصلي زندگي خود را جنگ قرار داده بود.
در تاريخ 29/9/1365 در شلمچه وصيت نامه اش را مي نويسد که حاکي از علاقه و اخلاص وي به حضرت امام، انقلاب اسلامي و مساله جنگ بوده و جايگاه حمايت از جنگ را از ديدگاه امام هميشه گوشزد و سفارش مي نمود. در تمام عمليات سرنوشت ساز لشگر اسلام در سمت هاي مختلف فرماندهي حضور تعيين کننده داشت .در طول مدت حضور درجنگ 5 بار مجروح شد. در عمليات پيروزمند والفجر هشت مواضع نيروهاي اسلام تثبيت شد و دشمن در برابر اراده الهي رزمندگان اسلام تسليم گرديد .بعد از گذشت چند روز از عمليات به سختي مجروح شد، که اين امر باعث شد مدت زماني را بر روي تخت بيمارستان بستري شود، تقدير الهي اين بود که باز به جهاد مخلصانه خود ادامه دهد. با شروع عمليات کربلاي يک در حالي که هنوز کاملاً بهبود نيافته بود، با در دست داشتن عصا به منطقه عملياتي بازگشت و حضور وي در منطقه مهران با وضعيت مجروح باعث افزايش روحيه برادران بسيجي و همرزم ايشان گرديد. آنان که کاوه نبيري را شناختند، شناخت آنها در لحظات مرگ و زندگي کامل شد.
نکته اخلاقي در مورد متانت و تقواي وي اين که، اهل خانواده اقوام و فاميل هيچ گاه از زبان کاوه نشنيدند که در لشگر داراي مسئوليت و در رده فرماندهان است، و هرگاه به طور مستقيم و يا غير مستقيم نيز مطرح مي شد از دادن جواب امتناع مي کرد. در عمليات کربلاي چهار با شکستن خط دشمن نقش مؤثري را در هدايت نيروها به عهده داشت. در عمليات کربلاي پنج پس از پيروزي رزمندگان اسلام و فتح مناطق پيش بيني شده وانهدام ماشين جنگي دشمن ,در حالي که هنوز خستگي ناشي از تب و تاب عمليات چند روزه از تن وي خارج نشده بود، در منطقه شلمچه به آرزوي ديرينه خود که فوز عظيم شهادت بود نائل شد. پیکر مطهرش در گلزار شهدای اراک به خاک سپرده شد.