از وصیتنامه شهید:
پدرم! اکنون که من جوانم، آرزوی بسیار دارم و آمادهام تا از این جوانی برای اسلام دفاع کنم. ما از او هستیم و به سوی او باز میگردیم. انسان یک روز به دنیا میآید و یک روز از دنیا میرود و چه بهتر که از این زندگی در راه خداوند و دفاع از اسلام به فیض شهادت نائل گردد.[1]
1. وفس در گذر زمان، ص 185.
شهید حسن موسولو در نهم خردادماه سال ۱۳۴۷ در وفس به دنیا آمد و خانوادهای را از امید و نشاط سرشار کرد. تا هفتسالگی او، خانواده محترمش در روستا سکونت داشتند اما بعد از آن در سال ۱۳۵۳ به قم مهاجرت کردند. حسن تحصیلات خود را در این شهر مذهبی شروع کرد و با رغبت و اشتیاق درس میخواند. در نوجوانی با دوستانی مخلص آشنا شد و به همراه آنان در مجلس مذهبی شرکت میکرد.
در اوایل انقلاب که حسن سن کمی داشت به پشتبام خانه میرفت و بر علیه شاه شعار میداد. پس از انقلاب همراه برادر بزرگترش به پایگاه محل سکونت میرفت و تا صبح در آنجا به نگهبانی مشغول بود.
وی به همراه تحصیلات خود در فعالیتهای مذهبی پایگاه نیز شرکت فعالی داشت به اقامه نماز صبح به موقع، بسیار پایبند بود و با شنیدن صدای اذان یا صدای نماز خواندن خانوادهاش از خواب بیدار میشد و برای نماز صبح وضو میساخت.
هنگام بمباران شهرستانها توسط رژیم بعثی، در قم ماند و فعالیت خود را در پایگاه بیشتر کرد و با پشتکار فراوان به خواندن درس خود نیز اهتمام میورزید.
او پس از اتمام تحصیلات در مدرسه راهنمایی شهید عبداللهی، به تحصیل ادامه نداد و برای انجام وظیفه مقدس خود به خدمت سربازی رفت و چهار ماه در بیرجند آموزش دید که پس از آن به دشت ذهاب اعزام شد و پا در عرصه جهاد گذاشت و به خیل همرزمان پیوست. پس از مدتی جهاد مخلصانه در واپسین روزهای سال ۱۳۶۶ در دشت ذهاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در بهار ۱۳۶۷ پیکر مطهر او در گلزار امامزاده ابراهیم قم به خاک سپرده شد.