شهید محمد حنیفه خیرآبادى
به وصیتهاى من كه در این اوراق به شرح رفته است عمل نماید:
-1 محل دفن قبرستان خیرآباد. 2- نماز وحشت بخوانید. 3- تجهیز وتغزیهدارى بكنید. 4- نماز استیجارى. 5- روزه استیجارى. -6خمس در حدود 5 هزار تومان دادم و همه اموالم حساب كنید و 5 هزار تومان كه دادم آن را حساب و بقیه اموالم را نیز حلال كنید. 7- زكات. 8- مظالم العباد اگر توانستید حلالى بگیرید. 9- نیابت حج.
10-کفارات.
و این موارد قسمتى كه از اصل تركه حساب نمیشود از ثلث مالم برداشته و بقیه ثلث را در موارد زیر به مصرف برسانید بر فرزندانم تقسیم كنید و بر همسرم نیز سهمى قائل شوید0 همسرم به اندازه هر یك از پسرانم سهم دارد.
دیون و بدهكارىهاى من از این قرار است:
مهریه زوجه دائمى خود شهرت فاطمه احدى شماره شناسنامه... صادره از اراك فرزند اكبر احدى مبلغ 1000 تومان اول مهریه همسرم 200 تومان بود و بعد 1000 تومان كردم تحویل بدهید ... .
مطالبات من به این شرح است: ... و قیمومت اطفال خود را به لحاظ صغار با همسرم فاطمه احدى فرزندم اكبر احدی و به آقاى غلامحسین نهر پشتهاى و حاج قنبر نهر پشتهاى به مقدار 15 من گندم بدهكارم بدهید.
هر سال كه برای دو ختم قرآن براى شادى روح پدرم و مادرم پول میدادم و میخواندند؛ لطف فرموده پول بدهید قرآن مجید براى شادى روح پدرم و مادرم دو بار قرآن ختم كنید كه به نیت یك قرآن بر پدرم و یك قرآن بر مادرم، فقط همین یك سال را كه وصیت كردم پول بدهید بخوانند.
اگر شهید شدم خواندن قرآن براى شادى روح پدرم و مادرم خاتمه مییابد. والسلام
سپاس پروردگار مهربان را كه ما را غرق رحمت خود ساخت و سلام بر رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و خاندان پاكش و سلام بر همه شهداى اسلام و بر حضرت آیت الله امام خمینى(قدس سره شریف) كه توفیق یافتم و خداوند هدایتم فرمود كه براى حفظ دین و قرآن گامی در راه الله گذاشته، بتوانیم وظیفه خود را به جامعه اسلامی خوب ادا نماییم و بتوانیم راه شهداى اسلام را ادامه داده باشیم. ما عاشقانه و آگاهانه براى حفظ اسلام و نابودى كافران گامی به جلو نهادیم و هر چه نیرو و توانایى داریم توانسته باشیم به انقلاب اسلامی خود كمك كوچكى بكنم اگر شهادت نصیبم شد از نبودن من در كنار خودتان ناراحت نباشید و نا امیدى به خود راه ندهید و خدا را شكر كنید و روحانیت كه در راس آنها امام خمینى(قدس سره شریف) است، اطاعت نمائید و از پویندگان راه حق باشید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینى(قدس سره شریف) را نگهدار والسلام 20/2/1361.
از خداى تبارك و تعالى آرزوى طول عمر برای رهبر كبیر و پیروزى اسلام و رزمندگان را خواستاریم والسلام
و من الله توفیق.
بیست و نهم فروردین سال 1310 روز میلاد او بود و نوزدهم اردیبهشت ماه سال 1361 به شهادت رسید. مردی روستایی اما آگاه به زمان و مکان مولودش روستای خیرآباد از توابع شهرستان اراک؛ تحصیلاتش در حد خواندن و نوشتن و شغلش کشاورزی بود. او شاهد پیروزی مردم از یوغ استکبار شد. چند صباحی از حلاوت و شیرینی پیروزی عظیم مردم نگذشته بود که دشمنان همصدا شدند تا به خیال خام خود این انقلاب را از پای در آورند. سلاح و تجهیزات غربی و شرقی و یک دستنشانده به نام صدام، ابزار این تهاجم بود. وقتی خبر یورش ارتش بعث عراق در گوش مردم پیچید از هر گوشه و کنار پیر و جوان و نوجوان عازم جبهه شد. در آستانه پنجاه سالگی محمد نیز خودش را به منطقه جنگی رساند. او آن روزها شش فرزند داشت و در روستا کشاورزی میکرد. او قبلاً دوران سربازی را پشت سر گذاشته بود. خیلی زود در خط مقدم جبهه به صف مدافعان پیوست.
وقتی لباس رزم پوشید و سلاح به دست گرفت و کولهپشتیاش را به دوش کشید و در خط مقدم سنگر گرفت. ما را به یاد حبیب بن مظاهر(علیهم السلام) میانداخت که گوش به فرمان ولی امر خود تا سر حد جان جهاد کرد. رزمندهای که شهادت را به زعم خود زندگی جدید و یک افتخار بزرگ میدانست. کردار و گفتار و رفتارش به گونهای شکل گرفته بود و چنان میل به شهادت داشت که هر کس او را میدید میفهمید که دیر یا زود مشامش با عطر شهات شیرین و گوارا خواهد شد.
شهید محمد حنفیه خیرآبادى در مورخه 14/12/60 از اراك به پادگان 21 حمزه سیدالشهداء(علیهم السلام) تهران براى آموزش بسیج شد و بعد از پایان آموزش نظامی عازم جبهه شد. برای شهادت تنها پنج روز حضور در جبهه کافی بود تا او را به عرش الهی برساند. او در نوزدهم اردیبهشت ماه سال1361 در عملیات بیت المقدس در جاده اهواز - خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل گشت.