رمضان جویباری بود که به رود خروشان انقلاب اسلامی پیوست تا درخت نو پای انقلاب را نوید ثمری جاودانه باشد. آرامش و استقلالی را که ما در سایهسار آن آسودهایم و روزها و شبهای عمر را با آرامش سپری میکنیم. رهاورد شجاعت و از جان گذشتگی این مردان دلاور، در دههی پنجاه و شصت این قرن است. آزادمردانی که در نبرد با طاغوت زمان، اسلحهیشان ایمان و سپرشان جسم خویش بود. دلاورانی که خون پاکشان در جوی تاریخ روان گشت و هر نهالی را که عطری از حقیقت و آزادی با خود داشت، سیراب کرد. در اولین روز سال 1345 شهرستان اراک و در خیابان شهدا در خانوادهای دیندار و اهلدل شیفتهی انقلاب اسلامی و امام خمینی(قدس سره)، دیده به جهان هستی گشود. شیفتهی اهلبیت(علیهم السلام) بود و زندگیاش را به این الگوهای بزرگ انسانی متصل کرده بود. اخلاقی حسنه و قرآنی داشت و با مهربانی و شفقت با مردم رفتار میکرد.
رمضان کودکی را در دامان سبز پدر و مادری مهربان سپری کرد. به مسجد ابوالفضل خیابان شهدا میرفت و حضورش در این مسجد، موجب خیرات و مبراتی در زندگی شد و او را با دوستانی آشنا کرد که مسیر حق را با هم پیمودند. به مدرسه نرفته بود؛ امّا در مکتب اسلام کسب معرفت و خود شناسی کرده بود. روزگار در حال سپری شدن بود. او نیز کار میکرد و در تامین نیازهای اقتصاد خانواده سهیم بود تا زمانی که نوبت سربازیاش رسید و به عنوان پاسدار وظیفه به تیپ یکم لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) پیوست تا ادای دین کند و فعالیت داشته باشد. پسری فعال و کوشا و در انجام کار مسئول و متعهد بود. حدود 9 ماه در جبهه دلاورانه نبرد کرد تا سرانجام در شانزدهمین روز از اردیبهشتماه سال 1366 در منطقهی عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه به شهادت رسید و آسمانی شد. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.