وقتی حرف از شهید و شهادت میشود، بعضیها فکرمیکنند که اینها حتماً از آسمانها آمدهاند یا شاید با بقیه آفریدههای خداوند تفاوت دارند. اما نه! واقعیت این است که آنها هم مثل ما زمینی بودند و از همین گوشت و پوست و خوناند. فقط آنها دل سپردند به هدایت الهی و آسمانی شدند، نه این که از آسمان آمده باشند. یکی از این شهیدانی که زمینی بود و آسمانی شد و راه پرواز به آسمانها را یافت، شهید سعید ساجدی است که در نهمین روز مهرماه سال 1359 در شهرستان اراک و در خانوادهای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. او را میتوان فرزند جنگ نامید؛ چرا که درست ده روز بعد از آغاز جنگ تحمیلی به دنیا آمد و سعی کرد تا در روزهای سخت جنگ که همه مردم ایران به نوعی درگیر بودند و چه در خط اول مقاومت و دفاع که رزمندگان این مرز و بوم میرفتند و میجنگیدند و چه مردمی که در پشت جبهه کار میکردند و به جبههها کمک میکردند، خود را برای این روزها آماده کند و زندگی کند.
زندگی او دستخوش اتفاقات زیادی شد. دوران کودکیاش که سایه شوم جنگ بود و درگیریهای خاص خود؛ ولی او توانست در همین سالها با فرا گرفتن علوم دینی و اسلام ناب از خانواده و مسجد محل و روضههایی که شرکت میکرد، در راه اسلام و آیین مسلمانی و مهربانی باشد. نامش را سعید گذاشتند که خوشبخت بود و خوشبختی را برای خانوادهاش به ارزانی آورد. تحصیلاتش را در همان سالهای جنگ آغاز کرد و تنها یک سالی از ورودش به مدرسه میگذشت که جنگ تمام شد. او با جدیت به درسش ادامه داد و توانست تا با گرفتن مدرک دیپلم به درسش خاتمه بخشد و برای رفتن به سربازی آماده شود. سالهایی که درس میخواند کار هم میکرد و تا جایی که میتوانست به خانوادهاش نیز کمک کند. برای گذراندن دوره سربازی به ارتش رفت. او در نوزدهم آذرماه سال 1380 بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.