نامه:
بسمهتعالی
خدمت پدر بزرگوارم سلام و دعا عرض میکنم و در پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم. امیدوارم که در همه حال موفق و پیروز باشید. سال جدید را به شما پدر عزیز تبریک عرض میکنم و امیدوارم که سال جدید، سالی پر ثمر برای همگی ما باشد، سالی برای باز شدن کربلا، آزاد شدن قدس عزیز، قبله اول مسلمین، سال آزاد شدن افغانستان فلسطین سال ... و غیره و سالی برای تحقق آرمانهای جمهوری اسلامی.
خدمت مادر عزیز و مهربانم سلام و دعا میرسانم و پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند تبارک و تعالی خواستارم. امیدوارم که حالت خوب و روزگار را به خوشی بگذرانی.
خدمت تمام دوستان قوم خویشان و آشنایان سلام و دعا میرسانم در پایان همگی شما را به خداوند متعال میسپارم. خداحافظ همگی شما به علت امنیت نظامی جواب نامه را نفرستید تا جایمان معلوم شود دیدار انشاءالله بعد از فتح کربلا بسمالله الرحمن الرحیم.
چند گفتار از هزار گفتار علی(علیه السلام) خطاب به سربازان
جدیت کنید که دین و وجدانتان سالم بماند و اگر در این راه جهانی را فدا کردهاید تأسف نخورید و رزمآوران در این دنیا جز نام و افتخار چیزی نخواهند داشت ولی در دنیای دیگر و من جای آنها خواهند بود، ذلیلترین اقوام جهانی کسانی هستند که شهرشان مورد تاخت و تاز باشد و این شما هستید که باید محیط استقلال و ناموس کشوری را سرهای نترس و بیمناک خود حفظ کنید، و از زیادی سپاه دشمن بیم بیخود راه ندهید زیرا شاهد پیروزی را سربازان فعال و فداکار آغوش خواهند گرفت ولی تشنگان که به دنبال آب زلال میروید تا سیراب نشدهاید باز نگردید. قسم به آن کس که جان پسر ابوطالب مقهور اراده اوست هزار مرتبه در میدان پیکار و خون غلتیدن از مردنی که در بستر صورت گیرد و ویژه پیرزنان باشد گواراتر و شیرینتر است و این بود سخنان امام اول ما علی(علیه السلام).
خاطره همرزم:
خاطرهای که من از این شهید دارم اولاً اخلاق اسلامی را در جبهه کاملاً حفظ میکرد و دوم اینکه دو شب به حمله مانده تمام لباسهای خود را عوض کرد وقتی از او پرسیدم چرا؟ گفت: میخواهم با لباسی تمیز و منزه به سوی خدا بروم. او در گروه تخریب و چندین مین مختلف بعثیون صدامی را خنثی کرد تا بتوانند دیگر برادران از میدان مین عبور کنند.
شهید مهر علی ساجدی در چهاردهم شهریورماه ۱۳۴3 در یک خانواده مذهبی و سادهزیست در روستای قزلیجه از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. در خانهای پرورش یافت که شغل شریف کشاورزی و دامداری، پیشه اصلی آنها بود. وی در دوران نوجوانی علاوه بر ادامه تحصیل در امورات کشاورزی یار همیشگی پدر و مادر خود بود.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی از دوره نوجوانی جهت ادامه تحصیل به شهر اراک مهاجرت کرد ولی پس از چند روز به روستا بازگشت و به پدرش گفت: من نمیتوانم راحت درس بخوانم و تو در اینجا تنها کار کنی ... لذا با ترک کردن درس و مدرسه به یاری پدر شتافت. مدتی بعد در یک کارگاه جوشکاری مشغول به کار شد. در اولین روزهای انقلاب اسلامی به موج خروشان مردم پیوست و در راهپیماییهای با شور و شوق فراوان شرکت میکرد. سپس به عضویت کمیتههای مردمی و بسیج پیوست و با حضور در پایگاهها از انقلاب دفاع میکرد. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و چندین نوبت در مناطق عملیاتی غرب و جنوب حاضر شد.
سالکی از سالکان طریق الهی و شاگردی از شاگردان مکتب حسینی(علیه السلام) و پاسداری از پاسداران امام خمینی(قدس سره) که خلوص و ایثار و صداقت و محبت را با قاطعیت و معرفت و اطاعت و بندگی در هم آمیخته بود و از هیچ تلاش و کوششی جهت اعتلای حق و حقیقت و پیروی از اسلام و نابودی ظلم و ستم دریغ نداشت.
سرانجام در آخرین حضورش در جبهه به عنوان تخریبچی گردان امام حسن(علیه السلام) از تیپ 22 بدر در نوزدهم اردیبهشتماه سال 1361 در عملیات بیتالمقدس در منطقه عرایض خرمشهر بر اثر اصابت انفجار خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.