بسم اللّه الرحمن الرحیم
)يَوْمَ يَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ * وَ تَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ)[1]
به نام خداوند کریم و رحمان و به نام آنکه گناهان و عیبهایم را پوشاند و بدیهایم را در انظار دیگران مخفی نگه داشت و محبت مرا درقلب دوستان و خویشان و یارانم قرار داد و بیاد آن که بهترین فرزندان اسلام برایش همه گلولههای خصم را به جان خریدند و سینههایشان چاک چاک جبهههای حقّ علیه باطل گردید در این لحظهها قلم بدست گرفته و مطالبی را بنام وصیتنامه مینویسم و به هیچ عنوان اطمینان ندارم که شهید میشوم و اگر به رحمانیّت بیانتهای خداوند ایمان نداشتم هرگز در این شرایط وصیّتنامه نمینوشتم ولی ایمان دارم که جز او کسی را ندارم تا بر روی صفحات سیاه زندگانیم خون رنگ شهادت را بلغزاند. خداوندا! رحمتی کن که آنچنان که تو دوست میداری بمیرم و در لحظه مرگ قلبم مالامال از عشق به تو باشد و کینه و غلها و زنجیرها را به دور ریخته باشم که جز تو به هیچ کس و هیچ چیز امید ندارم بارالها مسکینم و فقیر و بیچیز بر حال پریشانم رحمیکن که به شدت به لطف و کرمت مانند همیشه نیازمندم.ای اولین و آخرین پناهگاه از اینکه جزء آخرینها هستم که بسویت میشتابم از تو طلب عفو میکنم خداوندا عذرم را بپذیر گر چه خود، عذر ماندن خویش را نمیپذیرم و بر پوست نازکم رحم کن و خدایا سوزش آتش را بر پوستم حرام گردان و یاریم گردان که در راه تو بمیرم. الهی العفو، العفو، العفو.
[1]. سوره قارعه، آیات 4 و 5.
شهید قربانعلی آقامحمدی در سومین روز از مرداد ماه سال 1337 در میلاجرد از توابع شهرستان کمیجان چشم به جهان گشود. از کودکی به تحصیل علاقه داشت ولی به دلیل فقر اقتصادی موفق نشد به مدرسه راه یابد. از نوجوانی تابستانها در مزرعه کار میکرد و زمستانها هم جهت کار به تهران میرفت. در دوران نوجوانی نسبت به انجام واجبات دینی بسیار دقیق و حساس بود و همیشه سعی میکرد که واجبات دینی خود را به خصوص نماز را اول وقت و دقیق انجام دهد. در برنامهها و مراسم و مناسبتهای مذهبی بخصوص در ماههای محرم و ماه رمضان شرکت مینمود. از نظر اخلاق و رفتار نیز بسیار نمونه بودند و همیشه با پدر و مادر خود و اهل خانواده و آشنایان و دوستان بسیار با احترام بر خورد میکرد و همواره در کارهای خانه و در کارهای کشاورزی به پدر و مادر خود کمک میکرد و تا میتوانست و از دستش میآمد به دیگران در رفع مشکلات و گرفتاری یاری میرساند. به اسلام، علاقه داشت و در فعالیتهایی که درمساجد اجرا میشد شرکت میکرد. در نوجوانی به مدرسهی بزرگسالان راه یافت و خواندن و نوشتن را یاد گرفت و بعد هم تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه تحصیل داد.
از روزهای اول انقلاب علاقهی زیادی به امام(قدس سره) و انقلاب داشت و همیشه پیرو خط امام(قدس سره) بود و در فعالیتهای انقلابی از جمله تظاهرات شرکت میکرد و بعد از پیروزی انقلاب هم در پایگاه بسیج میلاجرد فعالیتهای خود را ادامه داد. او از نظر اخلاق و کردار هم بسیار عالی بود وروزی که امام(قدس سره) به وطن بازگشت سه شبانه روز در ستاد مراسم برگزاری جشن ورود امام(قدس سره) ماند و یکی از کسانی بود که در آن جشن حضور داشت.
پس از انقلاب علاقهی فراوان به آموزش نظامی داشت موقعی که در بهمن ماه سال 1360 برادران بسیجی اراک جهت آموزش مردم به میلاجرد آمده بودند در آموزش شرکت کرد و در تمام کلاسهایی که تشکیل میشد حاضر بود و در هنگامی که برادران سپاهی اراک جهت تبلیغ و ثبت نام نیرو آمده بودند با علاقهی فراوان ثبت نام کرد و در اسفند ماه سال 1360 با گروهی از برادران بسیجی میلاجرد جهت نبرد با دشمنان اسلام عازم شد. پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در تهران به کربلای خوزستان روانه شد. او از جوانانی بود که افتخار حضور در عملیات بیت المقدس نصیبش شد و در همین عملیات در نوزدهم اردیبهشت ماه 1361 در منطقه عرایض به شهادت رسید.