شهید سیدعلیاصغر رضایی در بیست و هشتم اسفند ماه 1338 در روستای ضامنجان از توابع شهرستان اراک دیده به جهان گشود. هنوز 40 روز از تولدش نگذشته بود که مادرش را در یک حادثه آتشسوزی از دست داد و سرپرستیاش را مادر بزرگش به عهده گرفت.
با مشکلات فراوان به نوجوانی رسید. او هوش و استعداد خاصی داشت به طوری که در امتحانات نهایی ابتدایی رتبه اول را کسب کرد. علیاصغر با این که سن کمی داشت همیشه سعی میکرد که نمازش را در مسجد بخواند. کمتر دیده میشد که در خانه نماز بخواند. بعد از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمایی فردوسی اراک ثبتنام کرد و پس از دوره راهنمایی برای فرا گیری حرفه و ادامه تحصیل در هنرستان فنی مشغول به تحصیل شد. علیاصغر در کنار درس خواندن در هنرستان، کتب مذهبی نیز مطالعه میکرد و علاقه خاصی به علوم دینی داشت.
سال 1356 موفق شد در رشته برق دیپلم بگیرد و پس از مدتی برای یافتن کار مناسب راهی تهران و در یک کارگاه تولید ترانس جوش مشغول به کار شد. او از خدمت سربازی معاف بود لذا با شوق و علاقه به کارش ادامه میداد. با شروع جنگ تحمیلی از سوی بسیج و پس از یک دوره آموزش در کرمانشاه به جبهه اعزام شد. پس از یک سال حضور داوطلبانه به عنوان بسیجی لشکر 27 محمد رسول الله(k) در تاریخ بیست و دوم بهمن ماه 1361 در فکه در اثر اصابت ترکش به سینه و قطع دست به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
خاطره:
از خصوصیات اخلاقی شهید سیدعلیاصغر را میتوان افتادگی و فروتنی در برابر مظلومان و ضعیفان و خشمگین و استوار در مقابل ظالمان و قلدران و از خصوصیات دیگر شهید سیدعلیاصغر کمک مالی به فقرا و محرومین به طوری که وقتی پول توی جیبی به او داده میشد که خودش استفاده کند این پول را در اولین فرصت به یک محروم میرساند و همیشه از فقر مالی محرومین رنج میبرد. علاقه عجیبی به حفظ ناموس و آبروی خانواده داشت و همیشه به من (برادرش) میگفت: من معتقدم که انسان برای شرف و آبرو زندگی میکند و اگر این گوهر گرانبها را از دست بدهد زندگی دیگر ارزشی ندارد و مردن بهتر است. سیدعلیاصغر به ورزش باستانی علاقه عجیبی داشت و این ورزش را در باشگاه نادری اراک شروع کرد با همت آقای نادری که خداوند اجرشان دهد.
آخرین صحبتهای شهید قبل از شهادت با برادرش:
در آخرین تماس تلفنی چند روز قبل از شهادتش به من گفت: مثل این که امام حسین(علیه السلام) مرا طلبیده، مرا حلال کن و برای من دعا کن از لشکر جندالله و خادمین اسلام به حساب آیم.