بسم الله الرحمن الرحیم
)قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهَادَه فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[1]
بگو: شهادت میدهم كه جز خدای یگانه بخشنده مهربان خدایی نیست كه محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رسول و فرستاده او و علی(علیه السلام) و فرزندان معصومش حجت و ولی اویند.
اكنون با نام خدا، با یاد خدا و برای خدا (انشاءالله) قلم بر كاغذ میگذارم چند جملهای به عنوان وصیتنامه مینویسم، باشد كه پس از من پیامآور خونم گردد.
در این موقعیت حساس زمانی كه سرنوشت اسلام به دست عدهای كافر از خدا بیخبر، تحت عنوان كشورهای اسلامی افتاده است، مظلومیت اسلام است كه هر چه بیشتر و ملموستر میگردد. زیرا همین مطلب خود نشانگر محكومیت هر چه بیشتر آنان است.
آری، در این زمان، عدهای از یاوران آقا امامزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به رهبری اسوهنستوه زمان كه به حق با راهنماییهای خود، ملتی را از ذلت ابدی رها و مذهبی را یاوری نموده تا قیام کنند. اكنون به حساسترین، نقطه اوج این مبارزه رسیدهاند و در این زمان است كه فریاد «هل من ناصر» حسین(علیه السلام) زمان به گوش میرسد و احتیاج به یاورانی پاك و مخلص هم چون جان بركفان بسیج دارد.
این حقیر، كولهبار خود را جمع كرده و به سوی دانشگاه معنویت گام برداشتهام. اكنون از كربلای ایران پیامی برای امت حزبالله دارم و آن این كه بدانید و مطمئن باشید كه وقتی راهمان را انتخاب كردیم چیزی كه بر سرمان میآید جز رضای خدا نیست. بدانید كسی كه در این راه گام بر میدارد راهش را شناخته است و میداند كه در این راه، چه مشكلات و مصائبی انتظارش را میكشد. خوشا به حال آنان كه در این امتحان با مدرك شهادت از دانشگاه معنویت پیروز و سرافراز بیرون میآیند و گوارای وجودشان. خداوند عاقبت این بنده حقیر را نیز ختم به خیر شهادت بگرداند انشاءالله.
سخنی با خانواده خود دارم و آن این كه، هر چند در این مدت، چند سالی كه مرا سرپرستی و تربیت نمودید جز سختی و دردسر چیز دیگری برایتان نداشتهام، اما امید آن دارم كه مرا حلال نمایید و زحماتی كه برای من كشیدید بر من ببخشید.
این نكته را نیز بدانید، مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. پس پشتیبان امام(قدس سره) امت باشید و ولایت فقیه. در این صورت آسیبی به انقلاب نخواهد رسید. به خدا توكل كنید.
از خدا طول عمر با عزت، برای امام(قدس سره) امت، بیداركننده مسلمانان جهان، همان كسی كه اسوه و نمونه تقوی، ایمان و مسلمان واقعی است، بخواهید. صبر را پیشه خود نمایید كه )إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ)[2] از غم از دست دادن فرزندتان غمی به خود راه ندهید و بدانید كه راهش را انتخاب كرده و این راه و هدف را با شناخت كامل در پیش گرفته و منتظر نصر الهی و پیروزی نهایی بر تمام فتنهانگیزان باشید كه همانا وعده خداوند راست است.
)نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ)[3]
خداوندا! به حق رسول اكرمت(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و به حق منجی عالم بشریت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امام(قدس سره) امت را در پناه خودت تا انقلاب صاحب امر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ و مؤید بفرما. رزمندگان كفرستیز ما را به پیروزی نهایی برسان. ما را نسبت به وظایفمان آشنا گردان و عاقبت ما را ختم به خیر و شهادت بگردان.
1. سوره جمعه، 8.
1. سوره بقره، 153.
2. سوره الصف، 13.
شهید محمد ایزدپناه در اولین روز شهریورماه در سال 1347 در شهرستان اراك پا به عرصه وجود گذاشت تا افتخاراتی در زندگی داشته باشد که هم خانواده و هم میهن اسلامی به او به چشم یک قهرمان نگاه کند. در این مسیر پر پیچ و خم پدر و مادرش نقش مهمی داشتند که با تربیت سالم و بر پایه اصول اسلام این نقش را به خوبی انجام دادند.
به شهرکرد هجرت کردند و دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهرکرد گذراند و دوران متوسطه را در دبیرستان امام علی(علیه السلام) اراک خواند. در دانشگاه شرکت کرد و در رشته راه و ساختمان قبول شد. به دروس فنی و کشاورزی علاقه خاصی داشت. نهجالبلاغه و قرآن میخواند و اوقات فراغت را با خواندن کتابهای شهید مطهری و شهید دستغیب میگذراند. سوره الرحمن را تفسیر میکرد و کلاس تشکیل داده بود. در تظاهرات و حرکتهای انقلابی شرکت میکرد و با این که سن کمی داشت در پیروزی انقلاب اسلامی از کسانی بود که از برپایی این حکومت اسلامی خوشحال و خرسند بود و احترام خاصی برای امام خمینی(قدس سره) قائل بود و اجازه بیحرمتی به ایشان را به هیچ وجه نمیداد. شب عروسی برادرش دعای کمیل را ترک نکرد. با خداوند ارتباط نزدیکی داشت و در همه حال او را در نظرش میدید و هیچ کاری را بدون یاد و نامش شروع نمیکرد.
با شروع جنگ تحمیلی به فرمان امام(قدس سره) خویش لبیک گفت و از سوی بسیج به سمت جبهه راهی شد که این لبیک گفتن را با بذل جان و نثار خون خویش تکمیل کرد .او در عملیات كربلای 5 در منطقه شلمچه عراق به عنوان پیک گردان امام حسین(علیه السلام) در هشتم اسفند ماه 1365 به شهادت رسید. پیکر مطهر ایشان را در گلزار شهدای اراک و در کنار دیگر دوستان و هم رزمانش به خاک سپرده شد.