بسم الله الرحمن الرحیم
( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا).[1]
به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید. سپاس به درگاه خداوند بزرگ که به ما هستی بخشید و ما را از نعمتهای بیشمار برخوردار ساخت. سلام بر پیامآوران الهی به ویژه پیامبر گرامی اسلام(q) پایانبخش رسولان و سلام بر ائمه معصومین(علیهم السلام) که نجات ما را از جهل و گمراهی فراهم گردانید و سلام بر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش، خورشید تابناک جماران، حضرت امام روحالله(قدس سره) و با آرزوی سلامتی و طول عمر حضرت امام(قدس سره) و پیروز نهایی رزمآوران سپاه توحید که با نثار جان و مال خویش درخت برومند اسلام را آبیاری کردند. خداوندا خود میدانیم که ما ذرهای بودیم و محبت به تو ما را بالا برد. خداوندا تو را سپاس میگوییم که در این برهه از زمان که زمان تاریکی و جنایت جنایتکاران بود، راهنمایی فرمودید که چگونه انتخابت کنیم و چگونه زندگی نماییم. آری این دنیای فانی زودگذر است که در مسیر حرکت خودش است بیاراده و وابسته آن را به منجلاب فساد و تباهی میکشد پس باید تا وقت باقی است خود را به منجلاب فساد و تباهی میکشد پس باید تا وقت باقی است خود را از چاه عمیق نفسانیت بیرون کشید و گام در طریق الیالله گذاشت که ما به امید خداوند بزرگ چنین حرکتی را شروع کردهایم که امیدواریم همیشه شماها هم درس بگیرید و اما پدر عزیز پس از عرض سلام، امیدوارم که حالت خوب باشد و مرا حلالم کنید که دیگر در این دنیای فانی نیستم. مادر گرامیام سلام عرض میکنم و امیدوارم که همانند زینب(علیها السلام) حجاب خود را حفظ کرده باشی و برادر عزیزم پرویز جان! امیدوارم که همیشه خوب بوده و باشی و مرا حلالم کن. برادر بزرگم که من خیلی تو را زحمت دادهام و از زحماتی که به تو دادهام، خیلی معذرت میخواهم و امیدوارم که مثل حسین(علیه السلام) در راه خداوند تبارک و تعالی خدمت کنی و خدمت برادر عزیزم مسعود، سلام عرض میکنم. برادر جان امیدوارم که مثل علیاکبر(علیه السلام) حسین(علیه السلام) وارد جنگ شوی و راه شهدای ما را ادامه دهی. جواد جان! برادر عزیزم از تو نیز طلب بخشش میکنم که دیگر پیش شما نیستم و جلال جان امیدوارم که وقتی بزرگ شدی راه مرا ادامه دهی و امام(قدس سره) عزیزمان را تنها نگذارید. خدمت خواهر عزیزم طاهره سلام عرض میکنم. خواهر جان امیدوارم که حجاب خود را حفظ کنی و مثل زینب(علیها السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام) خوب از اسلام دفاع کنی. والسلام علی من تبع الهدی التماس دعا. خدایا مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده الهی آمین.
خدایا خدا یا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار. از عمر ما بکاه بر عمر رهبر بیفزا. الهی آمین.
ضمناً برای من یک سال روزه و یک سال نماز بخوانید. متشکرم خداحافظ.
1. سوره آل عمران، 103.
شهید سعید فرزی در دهم شهریورماه سال 1348 در خانوادهای از اهالی کارچان از توابع شهرستان اراک در شهر تهران متولد شد. پس از مدتی به شهر اراک بازگشتند و او تحصیلاتش را تا سال دوم راهنمایی در این شهر پشت سر گذاشت و سپس به حرفه نجاری مشغول شد.
همزمان با کار با عضویت در بسیج در منطقه کوی صنعتی اراک فعالیت میکرد. در سال 1362 برای اولین بار به جبهه اعزام شد و پس از آن تا زمان شهادت نزدیک به یک سال از عمر شریفش را در مناطق عملیاتی گذراند.
در آخرین حضورش در مناطق جنگی به عنوان بسیجی گردان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو عراق شرکت کرد و پس از عملیات در خط پدافندی جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در بیست و دوم اسفندماه سال 1364 به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در روستای کارچان به خاک سپرده شد.