شهید حسن نجاری در سال ۱۳۲۸ در روستای قلعه پسیجان در یک خانواده‌ای کشاورز و متوسط از نظر مالی لکن غنی از محبت و سرشار از ایمان به خداوند متعال و معتقد به ائمه اطهار(علیهم السلام) دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را در همین روستا گذراند و از همان دوران ۷ – ۸ سالگی خود در روستا به کار چوپانی و کشاورزی و کارگری برای کمک به معیشت خانواده پرداخت و شاکله شخصیتی وی نیز در این ایام با ساده زیستی که روزگاری با رنج و مشقت و کار کردن سپری گردید و با استعانت از خداوند و توسل به ائمه اطهار(علیهم السلام) شکل گرفت. ایشان در سن ۱۶ سالگی به جهت این که کارش در روستا دیگر جوابگوی مخارج زندگانی خانواده را نمی‌داد و وضعیت زندگی نابسامان اقتصادی کشور به علت یغما و غارت اموال و دارایی‌های مملکت توسط شاه و عمال مزدورش و وضع بد اجتماعی و سیاسی حاکم بر اکثر اقشار جامعه و ... فقر و تنگدستی گریبان‌گیر اغلب خانواده‌ها خاص خانواده‌های مذهبی شده بود و شهید بزرگوار هم از این قاعده مستثنا نبود، به تهران مهاجرت نموده، به شغل ساده کارگری ساختمانی پرداخت. بعد از دو سال در کارخانه کاشی سازی ایران به‌طور موقت مشغول فعالیت شدند. در نهایت در سال ۱۳۵۵ در کارخانه آزمایش استخدام شدند و تا زمان شهادت در این شرکت کار می‌کردند. در شروع و اوج‌گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام عزیز امت حضرت امام خمینی(قدس سره) در بیشتر تظاهرات‌های علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت و کمک‌رسانی به مصدومین را از وظایف شرعی خود و پیروزی انقلاب را آرزوی قلبی خود می‌دانست و انقلاب اسلامی ایران با شعار استقلال، آزادی جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی(قدس سره) پیروز گردید و بعد از آن شب‌ها در مساجد که در آن زمان سنگر مردم مسلمان بود پاسداری می‌داد. او در هجده‌سالگی ازدواج نمود و حاصل زندگی مشترک ایشان یک فرزند دختر می‌باشد که در زمان عزیمت ایشان به جبهه کفالت و مراقبت از همسر و تنها فرزندش را به عمویشان سپردند و وجود همسر و فرزند مانع از حضور در جبهه و انجام تکلیف شرعی نگردید. شهید حسن نجاری هم‌زمان با کار در کارخانه آزمایش در سال ۱۳۵۵ و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در سال ۱۳۵۷ و بعد به تشکیل بسیج کارگری به دستور حضرت امام خمینی(قدس سره) عضو فعال بسیج کارخانه گردید و زمانی که جنگ به کشور و ملت ایران تحمیل شد حضور در جبهه‌ها و مبارزه با رژیم بعث عراق که به خاک کشور عزیزمان تجاوز نموده بود، را وظیفه شرعی خود دانست. شهید والامقام جهت حضور در جبهه ابتدا در پادگان امام حسین(علیه السلام) دوره‌های آموزشی و آمادگی دفاعی را سپری نموده و سپس به مدت سه ماه در جبهه کردستان در غرب کشور و در شهر سقز همگام با برادران پاسدار با دشمنان اسلام و گروهک‌های منافقین مبارزه می‌نمود که بعداً از اتمام مأموریت در کردستان و مراجعت، مجدداً به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی جهت آزادسازی خرمشهر که ماه‌ها در تصرف دشمن اشغالگر بعثی بود در عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس برای آزادسازی شهر مقاوم خونین‌شهر عازم جبهه حق علیه باطل شد و در رسته آر پی جی زن مشغول خدمت و مبارزه با دشمن شد و در همین عملیات در مورخه ۱۷/۲/۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهر شهید در بهشت‌زهرای تهران قطعه نه به خاک سپرده شده است.