بسم الله الرحمن الرحیم
(الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ).[1] كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند.
با سلام به امام زمانمان مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که همه جانها به فدایش که صاحباختیار ماست و چون منی فدای چنین امامی که همیشه نگهبان سربازانش در جبهههاست. و با سلام به رهبر عظیمالشأن و نایب برحق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بزرگواری که با قدرت الهی خویش توانست انقلاب ما را به ثمر نهایی رساند و نور الهی را در میهن عزیزمان ایران بتاباند که خدا نگهدار چنین رهبران راستین اسلام باشد و سلام و درود من به رزمندگانی که در جبهههای حق علیه باطل در ستیزند و از اسلام و قرآن و کشور دفاع کرده و جانهای ارزشمندشان را تقدیم اسلام میکنند که خدایشان نگهدارشان باد که این گروه رستگاران دو عالمند و سلام من به شهیدانی که جانهایشان را در کف اخلاص گذاشته و عاشقانه جان باختند و درخت پر ثمر اسلام را با خون رنگینشان آبیاری کردند که شفاعتکنندگان قیامتند و آن شهیدان بودند که خون خود را سد کرده و از نفوذ اجانب به قرآن و اسلام و ایران جلوگیری کردند و دشمن زبون را از کشور اسلامیمان راندند.
و جوانمردانه جان دادند و همانطور که امام سجاد(علیه السلام) میفرمایند: کشته شدن در راه خدا عادت ماست و شهادت کرامتمان.
و در ادامه ... مقام کسی که در راه خدا جان باخت و از هیچگونه جانفشانی ابا نکردند و حالا باید در مقابل این اهدایی خدا که شهادت است، سپاسگزاری کنیم چون مرگمان را در این راه قرار داد. حمد و سپاس خداوندی را که آغاز زندگی ما را خوشبختی و سعادت و پایان آن را شهادت و رحمت قرار داد و سلام من به همه انسانهای صادق و مؤمن به انقلاب که در راه تداوم این انقلاب میکشند و در راه خدا مجاهده میکنند و به همه مستضعفین دنیا که در زیر چنگال ابرقدرتها اسیرند. من برای همه آنها آرزوی آزادی میکنم و امیدوارم که انقلاب نهایی را به وجود آورده و کننده گور ابرقدرتها در کشورشان باشند و امیدوارم که در رزمشان پیروز و در عزمشان محکم و استوار باشند و سلام به همه پدر و مادرها و خواهرهایی که پسران و برادران خود را حلال کرده و به این انقلاب هدیه کردند و مشتاقانه به جبههها فرستادند تا آنها هم بتوانند در پیشبرد این انقلاب سهمی داشته باشند و از خداوند تبارک و تعالی طول عمر رهبر عزیزمان خمینی(قدس سره) بتشکن و یگانه بیدارگر تاریخ را خواهانم و از خدای تعالی میخواهم که ظهور امام زمانمان مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نزدیک بگرداند که تنها اوست که دنیا را پر از عدل و داد میگرداند و داد مظلوم را از ظالم بستاند و ای خدایی که تمام سرنوشتها و تقدیرها به دست توست، شهادت که آرزوی من بود، نصیبم گرداندی که بزرگترین افتخار من بود و دوست داشتم که به خیل شهیدان بپیوندم.
در آخر سلام خود را به مادر دلسوز و مهربان خود میرسانم و امیدوارم که مرا حلال کرده باشد.
ای مادر عزیز! ناراحت نباش درست است که من فرزندت، فدا شد ولی من از خدایم و بازگشتم به سوی اوست. مادر! تو میخواهی که فرزندت به آرزویش برسد مگر تو دلت نمیخواهد که من سعادتمند شوم که چه بهتر که این سعادت شهادتم باشد و غصه مرا مخور که چه بهتر جوانها در این راه کشته شوند و از خواهر خود میخواهم که شاید برادری خوب برایش نبودم ولی از درگاه خداوند متعال میخواهم که همه وسیله آسایش و راحتی و خوشبختی را به تو عنایت کند و سلام به برادر عزیز و مهربانم ... تو قیم هستی و تو تنها آرامشدهنده حال مادرم هستی ...... از شما میخواهم که مرا حلال کنید و سلام مرا به همه آشنایان و فامیلها و دوستان و مخصوصاً خاله شهیدپرور خود برسانید و بگویید امیر برایتان از درگاه خداوند صبر و موفقیت طلب میکند، باشد ..... خداوند صابران را دوست دارد.
و از شما میخواهم که این درخواستها را برایم بر آورده کنید.
1 - رضایت گرفتن از همسایهها و دوستان. 2 - بخشیدن خطاهایم از طرف خانواده. 3 - به جا آوردن هشت ماه نماز قضا و یک ماه روزه و یا دادن پول جهت خریدن روزه و رفتن به سر مزار شهدا و زیارت آنها و سلام رساندن من به آنها و رفتن و شرکت کردن در کارهای اجتماعی مانند نماز جماعت و نماز جمعه و پیروی کردن از رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(قدس سره).
خداحافظ.
1. سوره توبه، 20.
شیعه تاریخی دارد سراسر مبارزه و حقطلبی و ایرانی در طول تاریخ هیچگاه متجاوز نبوده است اما هنگامی که دشمن بخواهد دین و ناموسش را تهدید کند، از هر گوشه از این خاک گهرخیز، مردان آزاده به پا بر میخیزند و دشمن متجاوز را سرکوب میکنند. عبدالله از جنس همین مردان آزاده بود.
دومین روز آذرماه سال 1342 روز میلاد او بود و بیستم بهمنماه 1361 به شهادت رسید. جوانی کم سن و سال اما آگاه به زمان و مکان مولودش شهرستان ساوه است. تحصیلاتش را در هنرستان تا دیپلم ادامه داد. ایام جوانیاش همزمان بود با سرود آزادی انقلاب و او شاهد پیروزی مردم از یوغ استکبار شد. چند صباحی از حلاوت و شیرینی پیروزی عظیم مردم نگذشته بود که دشمنان همصدا شدند تا به خیال خام خود این انقلاب را از پای در آورند. سلاح و تجهیزات غربی و شرقی و یک دستنشانده به نام صدام، ابزار این تهاجم بود. وقتی خبر یورش ارتش بعث عراق در گوش مردم پیچید، از هر گوشه و کنار پیر و جوان و نوجوان عازم جبهه شد. امیر؛ غیور بود و تاب ماندن نداشت0 خودش را به منطقه جنگی رساند. او از طرف بسیج آموزش دید و خیلی زود در خط مقدم جبهه به صف مدافعان پیوست.
وقتی لباس رزم پوشید و سلاح به دست گرفت از چهره مصممش خواندم که تا سر حد جان، جهاد خواهد کرد. رزمندهای که شهادت را به زعم خود زندگی جدید و یک افتخار بزرگ میدانست. چنان میل به شهادت داشت که هر کس او را میدید، میفهمید که دیر یا زود مشامش با عطر شهادت شیرین و گوارا خواهد شد.
بیستم بهمنماه سال ۱۳۶1، در جنگل امقر به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در زادگاهش به خاک سپردند.