سلام بر رهبر کبیر انقلاب سلام بر کلیه شهدای اسلام و سلام و درود بر کلیه رزمندگان اسلام. شهید در مدت 7 سالگی قدم در مدرسه گذاشت. ناگفته نماند که بنده اگر بخواهم از کودکی ایشان را شرح بدهم سخن طول میکشد. به طور فشرده عرض میکنم که خدا به من 9 دختر عطا کرد و بعد از 9 دختر مشرف شدم کربلا و از امام تقاضا کردم و خدا هم تقاضای این بنده را پذیرفت و غلامرضا را به من عطا کرد و در سن 7 سالگی قدم به مدرسه گذاشت، ادامه داد تا اینکه به اخذ دیپلم نائل شد. از موقعی که انقلاب شروع شد در شکوفا شدن انقلاب فعالیت میکرد تا اینکه یک شب ایشان را محاصره میکنند. و ایشان را کتک میزنند که با زحمت فرار میکند. موقعی که به منزل آمد من تذکر دادم. گفتم: پدر جان حالا دیدی که شما را میکشند شما چیزی ندارید که بخواهید با آنها مقابله کنید. گفت: خوب بود امشب شهید میشدم. فقط جوابی که به من داد گفت: سلاح ما اسلام است، ما متکی به خدا هستیم. بعد به فعالیت ادامه داد.
شهید غلامرضا فریدی در تاریخ دوم خردادماه سال 1338 در روستای کرهرود دیده به جهان گشود. اولین فرزند خانواده همان یک پسر بود و بسیار زیبارو و باوقار بود. او در آغوش مادری با تقوا و دلسوز و پدری فداکار پرورش یافت و راه اسلام را یاد گرفت. در زادگاهش وارد مدرسهی ابتدایی شد و تحصیلاتش را آغاز نمود و با نمرات خوب دورهی ابتدایی و راهنمایی را به پایان رساند. بعد از آن همزمان با شروع مبارزات مردمی علیه حکومت پهلوی او نیز خود را به زمرهی مبارزین انقلابی رساند و با وجود سن کمش تأثیرات مثبتی را در روند مبارزات از خودش بر جای میگذاشت. وقتی به سن هجدهسالگی رسید، تمام فنون و سلاحهای جنگی را در کانون بسیج فرا گرفت. بعد از آن برای اخذ گواهینامهی موتور و ماشینآلات راهسازی اقدام کرد.
با اهالی مسجد و کانون بسیج بعضی از شبها به بیچارگان رسیدگی میکرد. هیچوقت لباس نو نمیپوشید و غذای خوب نمیخورد و عقیدهاش بر این بود که باید حال فقرا را درک کند تا بتواند به آنها کمک کند. هفتهای دو مرتبه به منزل میرفت و چون مادرش غذای خوبی برایش میگذاشت، نمیخورد و میگفت: من نان و سبزی میخورم. روزها درس میخواند و در بعضی ادارات به آموزش اسلحه میپرداخت.
در جوانی به عضویت سپاه درآمد و در شناسایی و دستگیری ضدانقلاب بسیار تلاش میکرد. در همان روزهای نخست شروع جنگ تحمیلی خوش را به کردستان رساند. او در کنار شهید ثامنی با گروه اعزامی از شهر اراک برای پاکسازی محور بانه - سردشت از لوث گروهکهای ضدانقلاب به نیروی زمینی ارتش مأمور شدند و در هنگام این مأموریت در روستای دارساوین به عنوان اولین شهید این گروه به وسیله اسلحه تکتیرانداز هدف قرار گرفت و در پانزدهم شهریورماه سال 1359 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.