بسم الله الرحمن الرحیم
( فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ).
پس بايد كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت سودا مىكنند در راه خدا بجنگند و هر كس در راه خدا بجنگد و كشته يا پيروز شود به زودى پاداشى بزرگ به او خواهيم داد.
به نام او که زنده به اویم، رفتنم به سوی اوست، بودنم به خاطر اوست، وجودم اوست، هستیام اوست، مسجودم اوست. معشوقم اوست، معبودم اوست، راهم اوست، هدفم اوست، احساسش میکنم با قلب با ذرهذره وجودم، با رگ و پوست احساسش میکنم، اما بیانش نتوانم کرد. ای همه چیزم به یادت هستم به یادم باش که بی تو هیچ پوچم.
خدایا تو را شکر که به این بنده گناهکار نعمت بخشیدی و منت نهادی جهاد در راه خودت را نصیبم کردی. خدایا تو را شکر که در این برهه از زمان رهبری بیدار و توانا برای ارشاد و هدایت بندگان فرستادی و تو را سپاس که در اوج ظلمت و در تیرگیهای شبهای ظلمانی خمینی(قدس سره) را برگزیدی و سپاس تو را که لیاقت و شایستگی را به من عطا کردی که سرباز سادهای از امام(قدس سره) و رهبر باشم.
اما به عنوان وصیت چند کلمهای با شما در میان میگذارم در اول امام(قدس سره) را فراموش نکنید چرا که الگوست همچنان که حسین بن علی(علیهما السلام) الگوست و همیشه بعد از نماز او را فراموش نکنید و دعای خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار، را فراموش نکنید و این دعا را از صمیم قلب بگوئید که خدای تبارک و تعالی این دعاهای شما را مستجاب کند.
دیگر سفارش میکنم که تمام قدرتهای شیطانی کمر به نابودی ما بستهاند پس بیدار باشید و بیدار شوید که دشمن بیدار است و نگذارید که این منافقین ضد خلق و ضدانقلاب اسلامی نوپا انقلاب را لکهدار کنند و بقول امام(قدس سره) عزیز که میفرماید: خطر منافقین کمتر از خطر آمریکا نیست و دیدیم که چه عزیزانی را از دست ما گرفتند مانند؛ مطهری که امام(قدس سره) فرمود: پاره تن من بود، یا مانند شهید مظلوم دکتر بهشتی که امام(قدس سره) فرمود: یک ملت برای ملت ما بود و مانند رجائیها و باهنرها. پس ای حزباللهی همیشه در صحنه همچون کوه استوار در برابر دشمنان داخلی و خارجی بمانید و از دشمن هیچگونه ترسی نداشته باشید که خدا با ماست.
در راه اصلاح مملکت کوشش کنید که این مملکت اسلامی است و این کشور صاحبالزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد. درگیر مشکلات جنگ باشید. به خاطر داشته باشید که اسلام با تمام ابعادش در برابر کفر قرار گرفته است و اگر ذرهای غفلت کنیم نه تنها به خون شهیدان خیانت کردهایم بلکه به اسلام عزیز و قرآن پیامبر خدا خیانت کردهایم.
از رفتن به جبهه کوتاهی نکنید و از دادن مال و جان در راه اسلام نترسید چرا که خداوند در قران کریم میفرماید: ( الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ).
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با مال و جان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقامی است و آنان بخصوص رستگاران دو عالمند. ما خون دادهایم تا مکتب حسین(علیه السلام) را زنده کنیم. در صورت شایستگی صاحب من و ساحت خون من خدا و پیامبر و اسلام میباشد. در آخر تأکید میکنم رهبر و روحانیت متعهد و مسئول را فراموش نکنید آنها که پروانهوار دور شمع هستی چرخیدند و به پیمان با خدایشان وفا کردند روحانیت بودند. روحانیت متعهد بودند چرا که این موضوع را تاریخ به نهایت رسانیده.
نکته کوچکی با خانوادهام که اگر من به فیض شهادت نائل آمدم هیچ نگران نباشید که اتفاقی نیفتادهات امانتی بودم و به سوی صاحب امانت برگشتم و در صورت امکان در مجلسی که برایم میگیرید نقل و شیرینی پخش کنید و در سطور آخر خوشبختانه از مال دنیا چیزی ندارم.
والسلام علی من اتبع الهدی.
دیدار در بهشت، 15/2/1361، مجتبی نوری.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خمین.
پاسدار شهید مجتبی نوری، قاسمی در کربلای ایران؛ و اکبری در عاشورای این عصر بود. ولادتش در هشتم فروردینماه سال ۱۳۴۷ در روستای فرفهان بود.
کودکیاش، در عصر غیبت امام خمینی(قدس سره)، از کشور بود؛ و خمین، عزیز خویش را دور از وطن داشت. به مدرسه رفت؛ تا کلاس اول راهنمایی در همان روستا به تحصیل پرداخت.
گرچه در سالهای حماسه و تظاهرات، کوچک و خردسال بود، اما گامهای کوچک و دست کوچکش در دست پدر و همراه گامهای پدر، راهی عظیم را میپیمود. از کودکی به مسائل دینی و قرآن علاقه شدی داشت. رفتهرفته این عشق در وجودش بیشتر میشد.
به عنوان یک بسیجی کوچک، در میدانهای بزرگ شرکت داشت و جنگ تحمیلی، زمینهای بود که او مردانگیاش را در عرصه پیکار نشان دهد.
پس از مأموریت جبهه، به عضویت سپاه درآمد، در واحد بسیج مستضعفین سپاه خمین به خدمت پرداخت. دوباره به جبهه غرب رفت و همراه دیگر جوانان خمین، در عملیات آزادسازی قله شمشی شرکت داشت. به خاطر رشادتهایش، مورد توجه شهید حاج ابراهیم همت(فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)) بود.
آخرین حماسهای که در آن شرکت داشت، عملیات بیتالمقدس بود. او با گروه اعزامی از شهر خمین(گروه شهید محمد نبی شیخی) در گردان عمار از تیپ 7 ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سازماندهی شد و جان خویش را در دوم خردادماه سال 1361 در راه آزادسازی خرمشهر به آستان خدایی اهدا کرد. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای خمین به خاک سپرده شد.