از شهید سبزعلی جلولی وصیت نامهای در دست نیست اما قبل از شهادت چند سفارش و جمله وصیت گونه دارد که در اینجا به ذکر آن میپردازم.
در این زمان (دوران دفاع مقدس) برای هر فرد مسلمان تکلیف است که در این جهاد شرکت کند، بنده نیز برای ادای تکلیف شرعی پا به عرصه نبرد میگذارم، (برگرفته از یکی از نامههای شهید). در مراسم تشییع یکی از شهدای میلاجرد (روستایش) به دوستان همکلاسی گفته بود ای کاش شهادت نصیب من هم میشد و این آرزوی قلبی من است که بتوانم خدمتی به دین و کشورم کرده باشم.
روستای میلاجرد در اولین روز تیرماه 1342 شاهد تولد فرزندی بود که بعدها به خیل شهدا پیوست. شهید سبزعلی جلولی در خانوادهای کشاورز و زحمتکش متولد شد، قبل از هر چیز مادرش او را با مبانی اسلام آشنا کرد. اعتقادات مذهبی از اولین روزهای زندگیاش با او پیوند خورد. حتی وقتی بسیار کم سن و سال بود و میدید مادرش نماز شب میخواند از ایشان میخواست نماز شب را به او یاد بدهد تا او نیز نماز شب بخواند. دوران دبستان و راهنمایی را در زادگاهش میلاجرد به پایان رساند. وی بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. همیشه تبسم بر لبهایش نقش داشت، با هر کسی که بر خورد میکرد گویی دوست چندین و چند ساله اوست، او فردی بسیار فعال و کوشا بود که علاوه بر تحصیل در رشته ورزشی کشتی فعالیت داشت و حاصل تلاش او کسب مقام قهرمانی در مسابقات کشتی در سطح آموزشگاههای استان بود، این مهم یک سال قبل از شهادت ایشان در سال 1360 اتفاق افتاد. در همان سال به مسابقات کشتی قهرمانی کشور اعزام شد.
او در آغاز انقلاب اسلامی در تظاهرات، راهپیماییها شرکت داشت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران خیلی علاقه داشت به جبهه اعزام شود، در آن زمان او در کلاس سوم متوسطه در رشته اقتصاد تحصیل میکرد، هنگامی که در تشییع جنازه یک نفر از شهدای میلاجرد شرکت داشت، خیلی احساس مسئولیت کرد به طوری که در میان دوستان گفته بود. کاش من هم در راه خدا شهید شوم، وی پس از آموزش به جبهه اعزام شد؛ و تحصیلات خود را در مقطع دبیرستان نا تمام رها کرد، در اولین اعزام به جبهه بسیجی گردان امام حسن(علیه السلام) از تیپ 22 بدر پس از یک ماه حضور در عملیات بیتالمقدس بر اثر برخورد ترکش در شامگاه نوزدهم اردیبهشت ماه سال 1361در خونین شهر به لقاء الله شتافت. خداوند نیز شهادت را به خاطر شایستگی که او داشت به وی عطا کرد.