بسم الله الرحمن الرحیم
) الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ).[1]
كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند.
اینجانب حسین جلولی، ساکن قریه میلاجرد شهر اراک، عضو بسیج اعزامی از اراک، به فرمان رهبر کبیر و امام عظیم الشأن(قدس سره)، عازم جبهه جنگ حق علیه باطل گردیدم. اکنون نمیدانم که حتماً سعادت خداوند یار من میشود که به درجه رفیع شهادت میرسم یا نه چون در اینجا جز خدا کسی را ندارم و همین را از قرآن کریم درک نمودم که مقام شهید تا چه حدی است و من به عشق الله، جانب معشوقم که الله است میشتابم قلم در دست گرفتم تا چند کلامی به عنوان وصیتنامه در صفحه سفید کاغذ مندرج نمایم؛ چون فرمان خداوند است.
نکتهای که میخواهم به عنوان پیام به پدران و مادران و برادران داغدیده بفرستم این است که هر کس خطش غیر از خط امام(قدس سره) بود، دنبال آن نروید. مسیر تمام شماها خط امام(قدس سره) باشد و از امام(قدس سره) عزیز پشتیبانی نمایید و در ضمن، از کمک نمودن به جبههها دریغ نورزید و در سر نماز، امام(قدس سره) را دعا کنید؛ چون امام(قدس سره) زمینهساز انقلاب جهانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد و راه تمام شهدا را ادامه دهید. انتظاری که از تمام پدران و بستگان تمام شهدا دارم این است که برای شهدا گریه نکنند؛ چون ما سرباز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم و این برای شما افتخار بزرگی است و از خداوند متعال خواهانم که مرگ ما را در شهادتمان قرار دهد و «پروردگارا، اگر شهادت من به نفع اسلام تمام میشود، تمام گلولههای دشمن را با کمال اشتیاق در سینهام جایگزین مینمایم. اگر ماندنم در نزد خداوند صلاح است؛ در پناه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظم بفرما. پروردگارا، از عمر نا قابل بنده کسر بفرما و به عمر رهبرم بیفزا.
1. سوره توبه، 20.
شهید حسین جلولی در سال 1343 در شهر میلاجرد در شهرستان کمیجان استان مرکزی در خانوادهای سادهزیست و دیندار چشم به جهان گشود. چشمان منتظر پدر که به جمالش روشن شد او را در آغوش کشید و اذان و اقامه را در گوشش زمزمه کرد. نامش را حسین گذاشت تا مرید و رهرو صاحب نامش باشد و راهی را که حسین بن علی(علیهماالسلام) در پیش گرفته بود، مقتدای او در زندگیاش باشد. خانواده او را طوری پرورید تا در مسیر اسلام و آیین مهربانی و مسلمانی قرار گیرد. حسین از همان دوران کودکی دارای علاقهی بسیار به تحصیل و قرائت قرآن داشت. بر همین اساس در سن هفت سالگی در میلاجرد همزمان هم به مدرسه میرفت و هم در مکتبخانه به آموختن قرآن کریم مشغول بود. علوم دینی و قرآنی را فرا گرفت و روزه میگرفت و نماز را اول وقت و در مسجد میخواند و حتماً در مجالس قرائت قرآن شرکت میکرد. تا دوره اول راهنمایی درس را ادامه داد و بعد به دلیل سنگینی کارهای پدر و مادر در کشاورزی و دامداری، تصمیم گرفت بخشی ازمسئولیتهای آنها را بپذیرد و به خانواده کمک کند. به گفتهی خانواده، حسین همواره برای طول روزش، برنامهریزی میکرد و وقت خود را به سه قسمت تقسیم کرده بود؛ ساعاتی را به عبادت و قرائت قرآن، ساعاتی را به انجام امور روزانه و کشاورزی و دامداری و ساعاتی را هم به فعالیتهای انقلابی در مساجد و در پایگاه بسیج اختصاص داده بود. شهید جلولی دارای اخلاق خوب و پسندیده بود و تا میتوانست در حل گرفتاریها و مشکلات دیگران تلاش میکرد. با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران، حسین در تاریخ 11/01/1361، عازم کربلای خرمشهر شد و به ندای مقتدای خود لبیک گفت و به عنوان بسیجی در گردان امام حسن(علیه السلام) از تیپ 22 بدر خدمت میکرد که در تاریخ نوزدهم اردیبهشت ماه سال 1361، در عرایض - شلمچه در عملیات بیتالمقدس، بر اثر جراحات جنگی، به عشق الله و به جانب معشوقش شتافت.پ