به نام یاری دهنده مستضعفین و درهم كوبنده مستكبرین و با سلام و درود فراوان به رهبر مستضعفین آری ای پدر و ای مادر! هر كجا ظلم است فداكاری است، هر كجا فداكاری هست مسلمان است و هر كجا مسلمان است شهادت است و هر كجا شهادت است ما آنجاییم.
پدر جان! ای كسی كه حاضر شدی همچون ابراهیم(علیهم السلام) فرزند خود را در راه خداوند قربانی كنی این بنده گنهكار خداوند از تو حلالیت میطلبد و اما ای مادر جان ای كسی كه برایم اشكها ریختهای! آن گه روزی در كنارت عصای پیریت باشم و بدان كه خداوند عصای هر كسی است و ناراحت نباش كه من چه كردم و هیچ وقت به من نگویید ناكام كه به خداوند قسم در آن موقعی كه شهادت را در آغوش میگیرم عزتی كه شهادت به من میدهد حتی زیباترین معشوقهای دنیوی هم نمیتواند بدهد و ای مادر جان حلام كن كه جز از این چیزی از تو نمیخواهم و هرگز برایم گریه نكنید كه بر گناهانم میافزاید و همیشه لبیك گوی امام(قدس سره شریف) امت باشید و او را دعا كنید تا از گناهانم كاسته شود.
ای خواهر عزیزم حجاب خود را حفظ كن ولی برای خدا و با بینش روشن كه حجاب تو كوبندهتر از خون من است و مرا حلال كن كه جز بدی كاری برایت نكردم و ای برادر جان حال كه من در اینجا نیستم كار پدر و مادر خود را انجام بده و رضایت آنها را به دست آور. ادامه دهند راهم باش و قدم در جای پایم بگذار. اسلام را فراگیر كه بزرگترین درس است و مرا هم حلال كن ای مادر جان خواهر كوچكم را چنان تربیت كن كه همچون زینب(B) صدایم را به گوش جهانیان برسان و آن گونه تربیت كن كه برای شوهرش همچون فاطمه(B) باشد.
اما دوستان و آشنایان را راضی نگه دارید و از آنان برایم حلالیت بطلبید هرگز چشمهای مرا نبندید تا این خود فروختگان بدانند كه با چشم باز راهم را انتخاب كردم هرگز دهانم را نبندید تا این یاوه گویان بدانند تا با الله اكبر راهم را ادامه دادم و هرگز دستهایم را نبندید تا این منافقین بدانند كه با آغوش باز شهادت را پذیرفتم دیگر سخنی ندارم ببخشید اگر در طول زندگیام بدی به شما كردم.
به امید روزی كه دیگر در جهان كفری باقی نماند. لبیك یا ثارالله(علیهم السلام).
1. سوره آل عمران، 169.
عباس در نهم فروردین ماه 1343 در روستای خمیجان از توابع شهرستان فراهان متولد شد. دوران کودکی و تحصیل خود را در شهر اراک سپری کرد. از سال 1357 با شروع انقلاب همکاری با نیروهای مردمی و سپس بسیج را آغاز کرد و در پایگاه مسجد ابوالفضل حضوری موثر داشت و امور فرهنگی پایگاه را به عهده داشت.
تحصیلاتش را در رشته برق در هنرستان شهید باهنر به اتمام رساند. او در خانواده پسری دوست داشتنی بود و پدر و مادرش علاقه زیادی به او داشتند.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به دنبال فرصت مناسبی بود تا به جبهه اعزام شود. پدرش در ابتدا به دلیل نداشتن تجربهای در جنگ موافق حضور او نبود. عباس پس از این که با خانواده صحبت کرد و رضایت آنان را به دست آورد برای طی کردن دوره آموزشی به پادگان امام حسن(علیهم السلام) تهران اعزام و پس از چند روز راهی مناطق جنگی جنوب شد.
در طول مدت حضور در جبهه دائماً با خانواده از طریق نامه در ارتباط بود و هدف و نیتش را از حضور در جبهه برای اعضای خانواده تشریع میکرد تا رضایت قلبی آنها را به دست آورد.
عباس در تاریخ پنجم مرداد ماه 1361 در عملیات رمضان در حالی که داوطلبانه در گردان شهید بختیاری خدمت میکرد بر اثر ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید و در درگیری شدید بین نیروهای خودی و دشمن پیکر مطهرش مفقود شد.
در بهمن ماه 1373 با تلاش گروههای تفحص آثار به جا مانده از شهید در پاسگاه زید شناسایی و پس از انتقال به شهر اراک به دوستان شهیدش در عملیات رمضان پیوست.