بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا تو را میستایم چرا كه در خور ستایشی. الهى تو را شكر میكنم چرا كه ما را غرق در لطفها و رحمتهاى خود كردى و تو را میپرستم چرا كه مسجود ساجدانى و رب العالمینی و حمد و سپاس از آن توست اى الله اى مولاى اى كریم و رحیم. تو را شكر میكنم كه به حق هدایتگرى و نسبت به بندگان خودت رئوف و مهربانى و این بنده گناهكار و ضعیف را هدایت كردى و توفیق آن دادى كه در راهت لباس سبز پاسدارى بپوشم و در جبهه جنگ از اسلام عزیز پاسدارى كنم. الحمدالله رب العالمین. براى چندمین بار قلم در دست گرفته وصیتنامه مینویسم و چند مطلب را متذكر میشوم. در درجه اول بگویم كه هر كس براى خودش در زندگى آرزویی دارد و شما اى دوستداران من بدانید كه آرزوى من این است كه هر وقت مقدر است از این دنیا رحلت كنم، خداوند مرگ مرا شهادت در راهش قرار بدهد و شهادت آرزویم و پیروزى اسلام هدفم است. اینجا روى سخن من به همه آنهائى است كه مرا دوست دارند و از خبر شهادت من متاثر میشوند یعنى تمامی برادران و خواهران. اى فامیلهای دور و نزدیك و اى دوستان مهربان من بیائید چند جمله از بزرگواران اسلام بشنویم و به آن جامعه عمل بپوشانیم. بیائیم ببینیم امام على(علیه السلام) چه میگوید؛ در حدیثى میفرماید: خودتان را ارزان نفروشید، قیمت شما بهشت است. پس اى عزیزان چرا خودتان را گم كردهاید؟ و در حدیث دیگرى میفرماید: دنیا مانند مارى داراى ظاهرى نرم و پر زرق و برق اما در باطن زهرى كشنده دارد. اى سروران من! گول دنیا را نخورید. به خاطر این دو روز زندگى دنیائى، آخرت و عاقبت خودتان را تباه نكنید ... شاید دهها حدیث یا بیشتر باشد به این مضمون كه دنیا محل زندگى همراه با عیاشى و شهوترانى و.... نیست بلكه دنیا محل امتحان و تكامل و عبادت است. )وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ).[1] و جن و انس را نيافريدم جز براى آن كه مرا بپرستند.
عزیزان من كه این وصیت نامه را میخوانید شما را دعوت میكنم و شما را قسم میدهم به خدا كه قدرى در زندگى خودتان تفكر و تعقل كنید كه اولتان چه بودید، نطفه و بعد خون و بعد و حالا چه هستید و بعد، مرگ مردار و اگر كسى در آن زمان دست به شما بزند باید غسل كند. شما را به خون شهیدان قسم میدهم قدرى فكر كنید كه این همه پیامبران زجر كشیدند براى چه بود؟ از صدر اسلام تا به حال و حالا در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلى این قدر شهید داده شد براى چه بود؟ این امامان(علیهم السلام) این قدر مظلومیت كشیدند و شهید شدند براى چه بود؟ به نظر من این بود كه ما انسانها كه زنده ماندهایم بنده خدا باشیم نه بنده دنیا و شیطان. براى این بود كه قدرى ما ساخته بشویم. براى این بود كه ما رابطهمان با قرآن نزدیك شود. براى این كه جوانانمان با نماز اول وقت و قرآن و احكام و اخلاق اسلامی آشنا و مانوس شوند. قرآن كریم میفرمایند: )كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ).[2]هر چه بر زمين است فانيشونده است. پس بیائید به یاد تاریكى قبر باشیم. به یاد آنجائى باشیم كه همهمان روزى به آنجا میرویم. ... بیائید خودمان را بسازیم و دنیا را زیر پا له كنیم و بیائید یاد آن ساعتى باشیم كه ما را در قبر میگذارند. بدانید كه آنجا هیچ چیز فائده ندارد غیر از عمل صالح. اى مومنان من به شما بگویم كه دنیا به فرعون و نمرود با آن همه دارائى و مال دنیا كه حتى نعوذ بالله ادعاى خدائى میكردند وفا نكرد. ... و خدا میداند حالا چه بر سرشان میآید.
من از شما یك خواهش دارم كه گاهى میبینم بعضى اوقات جوانان عزیز دچار شك و تردید میشوند و سستى به خودشان راه میدهند، این است كه این عزیزان اسلام را در چهره آن روحانى بىروح، دنیا پرست و مقام پرست و شكم پرست، بىتقوى میدانند این اشتباه است. عزیزان من اسلام را در چهره رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و قرآن و على بن ابی طالب(علیهماالسلام) ببنید. در چهره امام(قدس سره) امت ببینید نه در چهره من یا آن آخوند نماى فاسد كه به قول امام(قدس سره) عزیز از شمر بدترند. راه اسلام بسیار روشن است. اگر میخواهید رستگار شوید به قرآن كریم و عترت رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چنگ بزنید و از بندگان مخلص خدا باشید. در اول صبح قرآن بخوانید. نمازهاى یومیه را در اول وقت بخوانید. امام(قدس سره) را تنها نگذارید.
... در پایان در یك جمله طورى حركت كنید كه فرداى قیامت جوابگو بوده و سعادتمند و رستگار شوید. در پایان از همگى آنهائى كه خبر شهادت مرا میشنوند عاجزانه میخواهم كه هر گونه حقى در گردن من دارند چه مالى و چه عرضى مرا حلال كنند و میخواهم از برادران كه در مجلسهایى كه برایم میگیرند به عموم مردم بگویند كه هر گونه حقى بر گردن من دارند از همشهریهایم یا بیایند بگیرند یا حلالم كنند و در آخر سلام و درود من بر آنهایى كه نداى ملكوتى خدا و قرآن و امام(قدس سره) در آنها اثر كرد و هدایت شدند و دنیا را رها كرده و مطیع اسلام و قرآن شدند و ننگ بر آن شكم پرستان كه به قول قرآن از حیوان بدترند. كور باد چشمهایشان كه جز شكم و شهوت چیزى نمیبینند.
والسلام على من التبع الهدى.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینى(قدس سره) را نگهدار.
فتحالله ذاکری.
1. سوره ذاریات، 56.
1. سوره الرحمن، 26.
راهنمایی در روستای ورآباد موجب نشد تا او دست از تحصیل بردارد. برای گذراندن دوره راهنمایی به روستاهای مجاور میرفت. با تلاش شبانهروزیاش روز به روز، آگاهی بیشتری مییافت. برای آموزش در دوره دبیرستان به خمین رفت و دیپلمش را در این شهر گرفت. او حالا جوانی دانا شده بود و این دانایی را با تعهد همراه ساخت.
در سالهای انقلاب و مبارزه نیز تا حد توانایی قدم در راه مبارزه نهاد و مشت و حنجرهاش همانند دیگران فریاد حق سر میداد. با پیروزی انقلاب اسلامی به جمع سبزپوشان سپاه پیوست. غیرت دینی و روح حماسیاش، او را در شروع جنگ تحمیلی به جبهه روانه ساخت تا برای حفظ دستاوردهای انقلاب، از جوانی و جان، مایه بگذارد. پس از چند نوبت که صداقت و ایمانش را در جبههها آزمود، در عملیات والفجر 8 معاون فرمانده گردان روحالله(قدس سره) را به عهده گرفت و پیشاپیش بسیجیان عاشق، در این عملیات پیروزمند جنگید؛ تا آن که در کارخانه نمک - فاو به خلعت سرخ شهادت آراسته شد و به ملکوت الهی پر کشید.