... بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا راه انبیاء تو هدفمان و عشق تو هر لحظه در دلمان، پس یاریمان کن تا راه تو را برویم تا آنجا که با تو پیمان بندیم. همان پیمانی که فرمودی جان و مالتان را میخرم و در مقابل بهشت را ضمانت میکنم. پس خدایا این جان نا قابل ما را هم بپذیر و مرگمان را شهادتمان قرار ده.
خون شهید پیام اوست و این گفته اسلام است که خون شهید هدر نمیرود و به زمین نمیریزد بلکه در رگهای جامعه میرود و جان به پیکر جامعه میدهد و بر این ادعا، تاریخ گواه و انقلابمان شاهد. ای انسانها! اسلام تنها راه نجات انسانیت و غلبه حق بر باطل است و قرآن میفرماید: ما اراده کردیم تا مستضعفان جهان را وارثان زمین گردانیم و تمامی آنچه ظلم و فساد و سیاهی است، محو کرده تا هدف آن شود که باید باشد، یعنی انسانها رو به خدا بروند و الهی شوند و خودشان شوند تا زمینهساز انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند تا جهان پر از عدل شود.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار.
مرتضی محرابی.
25/4/1361.
خاطره:
پس از وقوع زلزله جانگداز طبس، به اتفاق جمعی از دوستان خود از جمله برادران شهید مهدی و کاظم ثامنی و شهید احمد صالحی راهی آن دیار شد و در بازسازی مناطق مسکونی نقش فعالی داشت. او روزها کار میکرد و شبها برای نگهداری و حفظ اموال موجود در کمیته نگهبانی میداد. او بسیار صبور و کمحرف بود و اگر از موضوعی ناراحت میشد، به آسانی آن را بروز نمیداد. او از اینکه برای رضای خدا به طبس آمده بود، خیلی خوشحال بود و تمام سختیها و مشکلات را با دل و جان تحمل میکرد.
به طور کلی ملاک برخورد او با دوستان و نزدیکانش بر اساس اسلام بود. او هر کس را به اسلام وفادارتر مییافت، بیشتر او را دوست میداشت و هیچکس از این اعتقاد او به اسلام مستثنا نبود. او از آدمهای بیتفاوت و ضد اسلام دوری میجست و به درستی به راهی که انتخاب کرده بود، ایمان داشت.
شهید مرتضی محرابی در سوم خردادماه سال 1333 متولد شد. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان آذرهوش گذراند و تا سوم راهنمایی درس خواند و سپس راهی هنرستان شد. پس از مدت کوتاهی تحصیل را رها و به استخدام ماشینسازی اراک درآمد. از آن به بعد به صورت شبانه اقدام به ادامه تحصیل در هنرستان کرد. در این مدت صبحها در کارخانه کار میکرد و بعد از ظهرها درس میخواند. پس از گرفتن دیپلم، کارخانه را رها و راهی خدمت سربازی شد.
از سال 1353 تا 1355 مدت دو سال دوره سربازی را در شهر همدان گذراند. مبارزات شهید قبل از انقلاب و پس از پایان دوره سربازی آغاز شد. از سال 1355 با شرکت و راهاندازی تظاهرات، پخش اعلامیه، کمک در ایجاد نمایشگاه کتاب، کمکهای مالی جهت تقویت اسلام، فعالیت مؤثر در انستیتو کاشان جهت افشای رژیم شاه، فعالیت در طبس و غیره ... فعالیتهای اجتماعیاش را شدت بخشید و پس از پیروزی انقلاب به عضویت انجمن اسلامی انستیتو کاشان درآمد و از بنیانگذاران این انجمن بود. پس از پایان درس در جهاد سازندگی اراک در گروه پزشکی فعالیت میکرد و بعد از آن برای اجرای یک طرح تعاونی در رشته دامداری و کشاورزی فعالیت نمود.
او همچون امامش عاشق و دلسوز محرومان و مستضعفان بود و از فشار زندگی و فقر مالی و ضعف معنویت و ستمی که بر محرومان جامعه بخصوص روستاهای ایران رفته بود، رنج میکشید و آرزو داشت که هر چه زودتر وضع زندگی آنها بهتر شده، کمبودهای مادی و معنوی آنها بر طرف شود. او محرومیت مستضعفان جهان را معلول نظام استکباری و ضد انسانی حاکم بر جهان میدانست و تنها راه رهایی و نجات را در مکتب حیاتبخش اسلام میدید.
با شروع جنگ تحمیلی به فرمان امام(قدس سره) راهی جبهه شد و در عملیات رمضان به عنوان بسیجی گردان شهید بختیاری شرکت کرد. در همین عملیات در پنجمین روز از مردادماه 1361 در پاسگاه زید عراق به درجه والای شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید دوازده سال میهمان دشت تفتیده خوزستان (پاسگاه زید) بود و پس از شناسایی به وسیله گروههای تفحص، آثار بر جای مانده از شهید در چهارم اسفندماه سال 1373 در گلزار شهدای اراک به خاک سپرده شد.