بسم الله الرحمن الرحیم
ای مؤمنان بدانید و آگاه باشید جنگ ادامه خواهد یافت تا نابودی هر چه ستمگر و ظالم است. در این آیه شریفه گفته شده است که خداوند هرگز راهی را باز نمیکند که کافران بر مؤمنان مسلط شوند.
این وصیتنامه را من مسعود مطیع پور نام پدر محمدابراهیم در تاریخ 28/4/61 در پایگاه مستقر در اهواز مینویسم. ای مسلمانان بدانید که ما با شهادتمان به جهانیان ثابت کردیم که دین بر حق اسلام است و توانایی خود را بر کشورهای مجاور و مقابل نشان دادیم. همچنان ادامه راه را بر عهده برادران حزبالله میگذاریم و تقاضا داریم که همیشه ادامهدهنده راه ما باشید. واژه شهادت یک واژه کوچک نیست. شهادت به معنی شاهد و گواه و احساس و ناظر و منظور است. من خود را در مقابل گلولههای دشمن قرار ندادم که به شهادت برسم بلکه خود را تسلیم خدای خود کردم. تمامی شهیدان خود را فدای راه رهبرشان کردند و چه شیرین است کام شهادت بر فریفتگان راه حسین(علیه السلام) زمان. تقاضا دارم که در دعاهایتان همیشه امام(قدس سره) را دعا کنید و از خود حضرت باریتعالی خواهان ادامه عمر گرانقدرش باشید. با اولین فتوای امام(قدس سره) آماده جهاد فی سبیلالله باشید که نمیدانید آنها با کفار در سختترین شرایط میجنگند که از اجر اخروی و عاقبت ختم به خیر برخوردار خواهد شد. چنانچه رهبر مستضعفان میفرماید: اگر بکشید پیروزید و اگر کشته شوید نیز پیروز خواهید بود و در مورد شهادتم هرگز ای مادرم که فاطمه(علیها السلام) وار در سنگر مسجد بودی و جمعی از فیض حضورت بهرهمند میشدند و ای پدرم که نشانههای ابراهیم خلیلالله(علیه السلام) را در خود زنده کردی، بدانید و آگاه باشید که من با شهادتم شما را هم شهادت میدهم گرچه بیش از اندازه اذیتتان کردم. برایم گریه سر ندهید که آگاهانه راهم را جستم. این گریهها را در مراسم باشکوه دعای کمیل، توسل، سمات و امثال ذالک بریزید. من که رفتم و به برادران خود پیوستم؛ بجنگید و مگذارید که دشمن از این فرصت استفاده کند. کوچکترین حرکت دشمن را زیر چشم خود داشته باشید و مگذارید کارهای پلید و شوم خود را به ثبوت برسانند. به برادرانم نیز میگویم راهم را ادامه دهند و با دیدی وسیعتر مناظر و انقلاب و ایران و اسلام و قرآن را بنگرید و فکر کنید که شما باید ادامهدهندگان راه شهیدان باشید. شما باید با کارهایتان و رفتارتان منحرفان را نیز به خط امام(قدس سره) و انقلاب بکشانید. در سنگر جبهه زیاد مطرح نیست در سنگر زیاد وافر دیگر اهداف خود را جهت پیشبرد انقلاب به ثمر برسانید. منالله التوفیق. بر پدر و مادرم واجب میبینم که از خواهرانم خوب مواظبت کنند و نگذارند که روحیه آنها از بچگی ناقص باشد گرچه تا به حال این کار را کردهاید ولی من میخواهم که بیشتر مواظب رفتار و کردار دختران خود باشید. از همه فامیل و همسایهها التماس دعا دارم و حلالیت میخواهم.
کلامی دارم با برادران انجمن اسلامی و هنرستان که هیچگاه به خود اجازه ندهید که سنگر ما یک آن خالی باشد؛ آگاه و حساس باشید؛ همیشه با اتحاد پیش بروید. رموز اتحاد را بیابید. مطالعه اگر یک برابر است دو برابر کنید؛ ایمان که زیاد است ولی زیادتر کنید. از همه هنرجویان و کارکنان هنرستان حلالیت میطلبم و امیدوارم که شما نیز از خط امام(قدس سره) خارج نشوید انشاءالله. حقیقت را پشت پرده کدر آلود تاریخ نظارهگر باشید و به کافران از خدا بیخبر بگویید که دین حق خدا اسلام راستین است نه یهود و نصارا و غیره با آخرین قدرتتان بر پیکرهای پلیدشان ضربه وارد کنید که این ضربهها نیز از اجر بیبهره نیست.
اگر صورتم سالم بود دهانم را باز بگذرید تا دشمن خیال نکند که من بانگ اللهاکبر را بر زبان نداشتم. چشمانم را باز گذارید تا دشمن فکر نکند که من راه شهیدی که جلوتر از من به ملکوت اعلاء پیوسته بود؛ اشتباه رفتم. راه او هم راه شهید جلوتری خود بود و همینطور پیوسته ما به هم ربط داریم. خود را زیادتر به فقرا و مستضعفان نزدیک کنید و در کارها و انجام فرائض یاریشان کنید. پیوندتان را با برادران مسلمان کشورها چه سفید و زرد و سرخ و سیاه پوست هر چه محکمتر و مستحکمتر و منسجمتر کنید تا ایادی کفر و الحاد؛ تفرقه در بینتان نیندازند که خداوند همیشه راهگشای مؤمنان است که در این آیه شریفه آمده است: (وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ).[1] و خداوند هرگز بر (زيان) مؤمنان براى كافران راه (تسلطى) قرار نداده است.
هر کس طلبی از من کرد، طلب او را بدهید. دو ماه روزه برایم قضا کنید و کتابهایم را به برادران انجمن اسلامی هنرستان تحویل دهید. دوچرخهام را بفروشید و پولش را به فقراء بدهید. قرآن را بیاندازه مطالعه کنید که رموز پیروزی در آن آمده است.
خداحافظ، خدا نگهدارتان باد.
28/04/1361.
الهی الهی حتی ظهور المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) احفظ لنا خمینی(قدس سره).
1. سوره نساء، 141.
شهید مسعود مطیع پور، در بیست و پنجم بهمنماه سال 1342 در خانوادهای مذهبی در شهرستان اراک چشم به جهان گشود. مادر ایشان خانهدار و نقش مؤثری در تربیت فرزندان خویش داشت و همیشه بچهها را به خواندن نماز اول وقت و گرفتن روزه و داشتن دوستان خوب تشویق میکردند. پدر مرحوم ایشان مغازهدار بودند و اهل محل کسب ایشان همیشه از خوبیهای ایشان یاد میکنند. مسعود دوران ابتدایی را در مدرسه خیام سپری کرد و پس از دوران راهنمایی در هنرستان شهید رجایی و باهنر در رشته الکترونیک ادامه تحصیل داد با نمرات بسیار بالا سپری کرد.
علیرغم سن کم در همه مراسم سوگواری، نماز جمعه و عزاداری اهلبیت(علیهم السلام) شرکت داشت. در زمان حکومت رژیم طاغوت با پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات بر ضد رژیم فعالیت گسترده داشت و همراه با دوستان خود تا پاسی از شب فعالیت میکرد.
به هنگام جنگ تحمیلی از سوی دشمن بعثی ایشان که در سنگر هنرستان در رشته برق و الکترونیک درس میخواندند، به محض تمام شدن امتحانات ثلث سوم به تهران رفت و در پادگان امام حسین(علیه السلام) ثبتنام کرد و چند روز بعد به جبهه اعزام شد.
مسعود سرانجام پس از دو ماه حضور در جبهه به عنوان بسیجی گردان شهید بختیاری از تیپ 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در پنجم مردادماه 1361 در پاسگاه زید در حین عملیات رمضان به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید سالها در منطقه جنگی مفقود بود و پس از دوازده سال در یکم اسفندماه 1373 به وسیله گروههای تفحص شهدا، آثاری از او شناسایی و در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.