بسم الله الرحمن الرحیم
( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ).[1]
آنان كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و راه خدا جهاد نمودهاند، آنان به رحمت خدا اميدوارند. و خداوند آمرزنده مهربان است.
امروز صحنهی پیکار حق با باطل است و حق با باطل در همهی عصر ما و تمامی نسلها در مبارزهای آشتیناپذیر بوده و هستند. در طول تاریخ پیامبران خدا، این به ارمغان آورندگان استقلال و آزادی و کمال معنوی سعی نمودند بر اساس وحی و هدایت خدا، جامعههای شرک را از فطرت بیگانه به فطرت الهی باز گردانند.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(قدس سره) و سلام بر تمام شهیدان راه خدا و امید پیروزی رزمندگان اسلام و سلام بر پدر و مادر زحمتکش و مهربانم، وصیتنامه را شروع میکنم:
اول: سلام بر پدر و مادرم، امیدوارم که حالتان خوب باشد و از اینکه این وصیتنامه را میخوانید، ناراحت نشده باشید. پدری که هر گاه در راه خدا قدم برداشتم، مانع آن نشدی و مادری که دائم به من توصیه میکردی که سعی کن در راه خدا بروی. اکنون انقلاب اسلامی در موقعیتی قرار گرفته که بنا بر گفتهی امام(قدس سره) امت، این ولیفقیه زمان، یا باید ذلت و خواری و یا اسلام و سرافرازی را انتخاب کرد و حالا که اسلام را برگزیدم، باید برای پاسداری، تداوم و گسترش آن در سراسر جهان فعالیت کرد. این امکان ندارد مگر آنکه عدهای از جوانان ما شهید شوند، زیرا شهید از خود میگذرد تا هدف او زنده بماند و این را خوب میدانید، آنجا که خطری برای اسلام پیش آید، نه تنها یک شهید بلکه هزاران شهید باید در این راه داد.
مادرم! امیدوارم که برای من گریه نکنی و عوض گریه، امام(قدس سره) و رزمندگان اسلام را دعا کنی. جملهای نیز با برادران و خواهرانم، امیدوارم که از نبودن من در بین شما ناراحت نباشید و طلب آمرزش برایم نمایید، زیرا که مرگ برای همه است و چه خوش و شیرین است مرگی که همراه با انتخاب باشد. اگر در مدت حیات، شما را اذیت کردم، امیدوارم که مرا ببخشید و از شما میخواهم که مانند حضرت زینب(علیها السلام) پیام خون شهیدان را به گوش منافقان از خدا بیخبر و تمامی ابرقدرتهای شرقی و غربی برسانید.
دوم: با برادران حزباللهی که در یک تشکیلات اسلامی کار میکنند:
بهتر است وصیت حضرت علی(علیه السلام) را به یاد آوریم که فرمود: اُوصيكُم بِتَقْوَى اللّهِ وَ نَظْمِ اَمْرِكُمْ و شما را به احادیث بسیاری که در مورد لزوم تجمع نیروهای مؤمن و تفرق نیروهای باطل سفارش شده، ارجاع میدهم تا با نگرش به زندگانی و عملکرد و شیوههای بسیاری از ائمه(علیهم السلام) و بازنگری به دوران پس از سرنگونی طاغوت خود لزوم مجتمع شدن معتقدین به انقلاب اسلامی و خط امام(قدس سره) را در یک تشکیلات مکتبی همه جانبه ایدئولوژیکی سیاسی، نظامی بر اساس تقوا و به منظور حفظ و تحقق اسلام در جامعه و گسترش آن را پیش از بیش احساس کنید. برادران حزباللهی! مسئلهای که سعی در طرح و رواج آن در میان افراد معتقد به خط امام(قدس سره) به وسیله مغرضین و یا نا آگاهان صورت گرفته است، باطل بودن اصل تشکیلات با استناد به استفادهی جبههی باطل از آن است. ولی باید توجه داشت علیرغم اینکه کدام از دو جبههی حق و باطل با توجه به ویژگیهای خویش از وسایل و شیوههای خاص خود بهره میبرند، اما با این وجود وسائل مشترکی هم وجود دارد که هر دو جبهه از آن استفاده میکنند. اما به منظور هر دو هدف متضاد، مثلاً حق و باطل هر دو در میدان جنگ از زره، شمشیر، تانک، خمپاره و ... استفاده میکنند و یا قبل از جنگ بر اساس طرح و نقشه برنامهریزی میکنند، در این موارد نمیتوان شمشیر، تانک و ... را به خودی خود نکوهنده پنداشت، بلکه باید دید شمشیر و ... در دست کیست و به چه منظوری فرود میآید. تشکیلات نیز یکی از این وسائل میباشد که تشکیلات باید وسیلهای برای رسیدن به هدف باشد و تشکل افراد جامعه برای پیدا کردن اهداف ولیفقیه و به عبارت کاملتر، ادامه نهضت مستمر توحیدی انبیاء و امامان میباشد.
موفق باشید.
سوم: چند موردی هست که برایم انجام دهید:
1 - اموال شخصیام را که من از تمام آنها بریدهام، به برادران و خواهرانم میبخشم.
2 - از برادرانی که مرا میشناسند، میخواهم که یک شبانهروز نماز و یک روز روزه برایم بگیرند.
3 - اگر کسی تقاضای طلب از من نمود، به او بپردازید.
4 - 120 تومان از پولم را به حساب جبهه بریزید.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار والسلام.
علیرضا غفاری.
1. سوره بقره، 218.
شهید علیرضا غفاری در سال 1341 در خانوادهای مذهبی و نجیب در شهرستان اراک، دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار خانواده به تحصیل اشتغال داشت. او به همراه پدرش در هیئت مذهبی سجادی و امام حسین(علیه السلام) و در عزاداریها، سخنرانیها و مراسم مذهبی شرکت چشمگیری داشت. علیرضا علاقه زیادی به قرائت قرآن داشت و در دوران کودکی چند بار جوایزی از هیئت سجادی دریافت کرد. تحصیلاتش را در دبیرستان امام محمدباقر(علیه السلام) شهرستان اراک به پایان رساند. همچنین دارای اخلاق اسلامی، علاقهمند به مسائل سیاسی، و پیرو خط امام(قدس سره) بود. در شروع حرکتهای مردمی علیه حکومت پهلوی در زمان مبارزه جهت سرنگونی شاه تلاش چشمگیری داشت و پس از پیروزی، عمده وقت خود را در بسیج و سپاه به مبارزه با منافقین و لیبرالها صرف میکرد. در اوقات فراغت کتابهای استاد مطهری، امام خمینی(قدس سره) را مطالعه میکرد. وی عضو انجمن اسلامی دبیرستان بود و به تشکیلات صحیح اسلامی اعتقاد راسخ داشت و در حفظ بیتالمال کوشا بود.
علیرضا در هجدهسالگی با وجود اینکه برادرش نیز در جبهه بود، از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و در مورخه 5/۵/۱۳۶۱ به لقاءالله که آرزوی دیرینهاش بود، نائل گردید. او بسیجی گردان شهید بختیاری بود و در عملیات رمضان در منطقه عملیاتی پاسگاه زید، آسمانی و در همان محل به دلیل حجم آتش دشمن مفقود شد تا اینکه سرانجام پس از سالها در چهاردهم اسفند 1374 پس از شناسایی توسط گروههای تفحص، به زادگاهش منتقل و در کنار سایر همرزمانش به خاک سپرده شد.