یگان خدمتی
لشگر 17 علی بن ابیطالب
دلاورمردی دیگر از خطه ایرانزمین کسی که در بیشهزار جنگ تحمیلی چون شیر ژیان غرید و ثابت کرد ایرانیان گرچه با دستهای خالی اما با نیروی عزم و ایمان و اراده در مقابل هر دشمنی ایستادگی میکردند. آنها عشق را به تصویر کشیدند و شرافت و غیرت و رادمردی را به نمایش گذاشتند. آنها با تمام توانشان ایستادند و به دشمن اجازه ندادند ذرهای از خاک ایران را به یغما ببرد. آنها از جان گذشتند اما از خاک نه.
شهید والامقام سعید سعیدی دلاورمردی که در بیست و یکمین روز از تیرماه سال 1339 در حالی که تیغ برنده خورشید ایران را در بر گرفته بود و با سخاوت تمام به ایرانیان میتابید، در شهرستان شهیدپرور ساوه در استان مرکزی دیده به جهان گشود. او فرزند خانوادهای مؤمن و معتقد بود که احکام دین مبین اسلام را در گوش فرزندان خود زمزمه میکردند و تلاش میکردند به آنها بیاموزند که در راه رضای خدا قدم بردارند.
خانوادهای که سفره ساده اما صمیمیشان را به نان حلال زینت میبستند تا راهگشای مسیر درست فرزندانشان باشد. سعید از همان کودکی بسیار باهوش و شیرینزبان بود و به درس خواندن علاقه زیادی نشان میداد. او هنگام رفتن به مدرسه بسیار خوشحال بود و با شور و شوق و شعف وارد دبستان شد و دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را یکی پس از دیگری با موفقیت پشت سر گذاشت و موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته فنی و حرفهای شد.
سعید از همان کودکی و نوجوانی تلاش میکرد تا در کارهای خانه یاریرسان پدر و مادر باشد و باری از دوش آنها بردارد تا شاید گوشهای از زحماتشان را جبران کند. او در تمام طول زندگیاش بسیار پر تلاش بود و به همه اطرافیانش کمک میکرد و همین امر هم او را در نظر همه گرامی کرده بود.
در زمان انقلاب به سهم خود تلاش کرد تا در این امر مهم و این پیروزی بزرگ نقش داشته باشد. پس از اتمام تحصیلاتش به عنوان پاسدار در سپاه پاسداران مشغول به کار شد. پاسدار دلیری که در اوایل جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی خود به جبهههای نبرد پیوست و در 25/8/1359 در سوسنگرد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر شهید سعید سعیدی هنوز هم به دست خانواده منتظرش نرسیده و او یکی از جاویدالاثران این آب و خاک میباشد.