شهید حمید غیاثآبادی پسر ارشد خانواده بود. نام پدرش علیاصغر و در شانزدهمین روز از اردیبهشتماه سال 1349 در شهرستان تهران و در خانوادهای از اهالی روستای غیاث آباد بودند، دیده به جهان هستی گشود.
مادرش میگوید:
پدرش کارمند شهربانی بود. در روز تولد پسرم صاحب خانه به شوهرم گفت: مژده بده که فرزندت پسر است و پسر دار شدی و شوهرم نیز به خنده به او گفت: من هم یک مژده دارم. ما به کردستان منتقل میشویم. حمیدرضا سالهای کودکیاش را با فرا گیری علوم دینی و قرآنی سپری کرد تا زمانی که برای تحصیل آماده میشد. با جدیتی که داشت درسش را آغاز کرد و تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند.
پس از چند سال زندگی در کردستان، بعد از انقلاب اسلامی به شهر اراک بازگشتند و حمیدرضا به درسش ادامه داد. در زمان جنگ تحمیلی درس را رها کرد و به عنوان بسیجی به میدان مبارزه علیه دشمن بعثی رفت. ما مقداری پول برای حمیدرضا فرستادیم. موقعی که مرخصی گرفته بود آمد. از راهآهن پیاده آمد در حالی که تمام بدنش از سرما میلرزید. از او پرسیدم: مگر تو پول نداشتی؟ گفت: پول را به یکی از همرزمان پاسدار وظیفهام دادم. یک روز دیدم ناراحت است، علت را جویا شدم ایشان گفت: خانمم پول ندارد و گفته به پول احتیاج دارم. من پول را به او دادم ایشان به من گفت: اگر پول را خواستم پس بدهم به کی بدهم؟ گفتم: اگر مرا دیدی، به من بده و اگر ندیدی حلالت باشد.
حمیدرضا بسیجی گردان امام حسن(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) بود و در بیست و دوم دیماه سال 1365 در منطقه شلمچه و در حین عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.