بسم الله الرحمن الرحیم
( وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ).[1]
به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان. تنها کسی که جهان هستی را به وجود آورد و او را اداره میکند. و با یاد او که آرامشدهنده همه قلبهاست و پدیدآورنده هر روز و شب و ماه سال است. با نام او که انسان را آفرید و به او نعمت بزرگی به نام عقل به او عطا کرد که بتواند فکر کند و راه صحیح را انتخاب نماید. با درود و سلام بر مهدی موعود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) کسی که در همه جا یار و یاور مسلمانان است و درود و سلام رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام بر خانوادههای معظم شهدا که جگرگوشه خود را در راه خداوند متعال دادهاند و با سلام بر خانوادههای مفقودین و اسرا و با درود و سلام بر رزمندگان کفر ستیز اسلام و قرآن و درود و سلام بر شما ملت عزیز و سلحشور ایران که همیشه در جبههها حضور به هم میرسانند و رزمندگان را یاری میکنند.
ای خانوادههای شهدا! به شما تبریک و تسلیت عرض مینمایم. تبریک میگویم که اینطور فرزند تربیت میکنید و به جامعه تحویل میدهید. ای مادرم! درود و سلام خداوند بر تو که اینطور به ما شیر دادهای که از راه اسلام منحرف نشویم و جان نا قابل خود را در این راه میدهیم چون که جان خود را به آن کس میدهیم که از او جان گرفتهایم و با او معامله میکنیم که او در برابر جان ما، بهشت میدهد. مادر جان! تو وقتی که مرا روانه جبهه میکردی، خوشحال بودی مثل امکلثوم که خوشحال بود. امیدوارم وقتی که جنازه مرا میبینی خوشحال باشی و گریه نکنی و شما ای برادرانم امیدوارم که راه مرا که راه امام حسین(A) است ادامه دهید و سنگر را خالی نکنید.
و شما ای خواهرانم! امیدوارم بعد از من مثل زینب(h) که پس از دست دادن برادرش استوار بود، شما هم استوار باشید. ای ملت قهرمان و ای خواهران و برادران و از کشته شدن ما ناراحت نباشید و همیشه دین خدا و اسلام را یاری کنید چون که این دین مقدس از اول با خون آبیاری نشده و احتیاج به خون دارد. والسلام.
من در حال صحبت و بدن سالم و عقل و شعور کامل وصیت میکنم که اموال که به ارث رسیده، طبق قانون اسلام خرج کنید و برای من یک سال نماز و یک ماه روزه بگیرید ... .
1. سوره آل عمران، 169.
راه مشخص بود اما برای پیمودن مسیر چشم دل نیاز بود که بتوان در این راه قدم برداشت. آنها که بر دفتر تاریخ نقش ایثار و فداکاری کشیدند تا جهان بداند که ذرهای از خاک ایران به دست دشمن نخواهد افتاد.
ظلم و ستم طاغوت مانع آنها نشد و با تمام توانشان پرچم عدالتخواهی برافراشتند تا به آسایشی که میخواهند، دست یابند. مرید حضرت امام(7) بودند و حرف ایشان حجت را بر آنها تمام میکرد چرا که با گوش جان صدای رهبرشان را میشنیدند و با تمام ایثار و فداکاری لبیک گوی حضرت حق بودند.
شهید صفدر کاشی لو در دوم مهرماه سال 1350 در روستای علیشار از توابع شهرستان ساوه و در خانوادهای مؤمن و مذهبی، دیده به جهان گشود. از همان ابتدا بسیار باهوش و دوستداشتنی بود و با رفتارش جایگاه ویژهای در دل همه پیدا کرده بود. روستازادهای که مهربانی و عطوفت با خونش عجین شده بود و غیرت و مردانگی یکی از ویژگیهای ذاتیاش بود. او تا سال سوم راهنمایی درس خواند اما بیش از این به درس خواندن ادامه نداد. چرا که سایه سیاه جنگ بر سر مردم افتاده بود و آرامش آنها را بر هم زده بود. کودک بود که انقلاب اسلامی ایران رخ داد اما با همان سن کم معنی آزادگی و استقلال را به خوبی دریافته بود. تمام ویژگیهای خوب یک انسان در رفتار و کردارش نمایان بود و خوبیهایش او را از دیگران مجزا میکرد. قلب رئوفش همیشه برای خانواده میتپید و سعی میکرد هر کاری میتواند برای آنها انجام دهد. به مادر بسیار علاقهمند بود و سعی میکرد یاریرسان ایشان باشد و همین قلب مهربانش بود که او را راهی جبهه کرد. سن کمی داشت اما غیرت و مردانگی سن و سال نمیشناسد. نمیتوانست نسبت به اوضاع کشور بیتفاوت باشد. بنابراین در لباس بسیج راهی جبهههای نبرد شد و به عنوان بسیجی گردان مهندسی رزمی در لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) مشغول به خدمت شد. او پس از مدتی در بیست و دوم اسفندماه سال 1364 در جزیره مجنون با اصابت ترکش به سرش به قافله شهدا پیوست و پیکرش در زادگاهش به خاک سپرده شد.