وحید همیشه سرش به درس و مشقش گرم بود. مثل نسیم میآمد و مثل سایه میرفت. چشمش دنبال هیچچیز و هیچکس نبود الا زحماتی که برای درسهایش میکشید. اصلاً از بچگی هم همین طور بود آرام و منضبط. همیشه عاشق درس و مشق و کتاب و مدرسه بود. البته با آن هوش و ذکاوت سرشاری هم که داشت میتوانست به درس خواندن فکر کند. آنقدر باهوش و با ذکاوت بود که اگر درسش را به خوبی نمیخواند، تعجب داشت. او از همان کودکی هم با دیگران فرق داشت.
شهید وحید کردعلی در اولین روز از تابستان سال 1346 در روستای زیبای آستانه از توابع شهرستان شازند در خانوادهای متدین و مهربان، دیده به جهان گشود. فرزند دوم خانواده بود و با آمدنش چشم و چراغ منزل شده بود. روزهای شیرین کودکی را پشت سر گذاشت و راهی دبستان شد. آنقدر به درس خواندن علاقهمند بود که از همان ابتدا هم شور و اشتیاق فراوانی برای رفتن به مدرسه داشت و همیشه دوستان و معلمانش از او راضی بودند. درسش را به درستی میخواند و هرگز در آن کوتاهی نمیکرد. در کنار این درس و مشق اخلاق خوب و رفتار مناسبش او را بسیار گرامی کرده بود. اغلب به همکلاسیهایش کمک میکرد و سعی میکرد اگر آنها مشکلی داشتند در حل آن کوشا باشد. با خانواده بسیار صمیمی و مهربان بود و به پدر و مادرش احترام زیادی میگذاشت. با برادرانش بسیار صمیمی بود و با آنها دوستانه رفتار میکرد. در کنار تمام این مسائل به دین و مذهب علاقه زیادی داشت و تلاش میکرد خدا را در همه احوال در نظر داشته باشد و قدمهایش را تنها در راه رضای خداوند بردارد.
زمان انقلاب سن کمی داشت اما اخبار کشور به گوش او میرسید و بینش دینی و سیاسیاش را گستردهتر از پیش کرده بود. زمانی که در دانشگاه قبول شد هرگز فراموش نمیشود، آنقدر خوشحال بود که قابل وصف نیست. دانشگاه رفتن با شرایط آن زمان برای یک جوان روستایی، آن هم قبولی در رشته پرستاری کار هر کسی نبود اما وحید از پس این امر برآمد و به این موفقیت بزرگ دست یافت. چرا که آرزو داشت خدمتی در راه وطن کند.
آن سالها جنگ به روزهای حساسی رسیده بود و او نمیتوانست به زندگی معمولی خود ادامه دهد. تمام فکر و ذکرش مردم کشورش بودند و خدمت به مردم و ایران را در حضور در کنار رزمندگان دید. پس لباس بسیج به تن کرد و به صورت داوطلبانه در جبهه حاضر شد. تا هم از تخصصش استفاده کند هم کنار دیگران در مقابل دشمن بایستد. نزدیک به چهار ماه در جبهه بود و در لشکر 27 محمد رسولالله(q) خدمت میکرد تا اینکه در بیست و سوم اسفندماه سال 1366 در عملیات بیتالمقدس 3 در منطقه ماووت عراق با اصابت ترکش به بدنش به درجه رفیع شهادت رسید و به قافله کربلائیان پیوست. پیکر مطهر این مرد بزرگ در گلزار شهدای آستانه به خاک سپرده شد.