کتاب زیارت مجنون به زندگینامه شهید روحانی محمدتقی حیدری از شهدای دفاع مقدس استان مرکزی به نویسندگی فاطمه فتحی می باشد.
روحانی شهید محمدتقی حیدری از شهدای روحانی و مسئول عقیدتی لشکر مهندسی ۴۲ قدر در دوران دفاع مقدس بود که در جریان هشت سال جنگ تحمیلی در راه دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی درهفتم مهرماه سال1366 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پاره ای از متن کتاب:
درسحرگاه چهاردهم شهریورماه1344،درروستای موچان،ازشهرستان سربنداستان مرکزی،درخانواده ای مومن وارادتمندبه اسلام ودل باخته به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله ،پسری به دنیاآمدنامش رامحمدتقی گذاشتند.
پدرش راننده ماشین باری وسختی ورنج وزحمت این کاررابه جان می خرید،تاباعمل به توصیه های ائمه معصوم (علیهم السلام)،روزی حلال به دست آورد.ومادره خودتربیت یافته دامان عشق وارادت به اهل بیت بود،فداکارانه پرورش اورابازمزمه های محبت وعشق به خاندان پیامبرخصوصاحضرت امام حسین(ع)عجین می کرد.
محمدتقی سومین فرزندخانواده بود،اوپس ازطی دوران کودکی تاکلاس سوم ابتدایی درروستا تحصیل کرد.سپس باهجرت خانواده به تهران،تاکلاس پنجم درشهرتهران در خواند،ومجدداباخانواده به اراک بازگشتندوتاکلاس نهم دراراک تحصیل کرد.
درنوجوانی برای یافتن کاربه تهران رفت ودرنجاری فرنگی سازی مشغول به کارشد.
قبل ازآنکه محمدتقی به سن بلوغ برسد،خروش انقلابی مردم مسلمان علیه حکومت طاغوتی پهلوی ،به نقطه عطف خودرسید،وبارهبری های پیامبرگونه امام خمینی،پیروزی بزرگترین انقلاب دینی پس ازدوران امامان معصوم علیهم السلام شکل می گرفت.
ومحمدتقی نیزکه درتهران بودبه دریای خروشان امت انقلابی پیوست،وباشرکت درتظاهرات مردمی وفعالیت های انقلابی،شاهدبه ثمررسیدن خون های مقدس شهداوپیروزی شکوهمندانقلاب اسلامی به رهبری خمینی کبیرشد.
پس ازپیروزی انقلاب درکتابخانه دانشگاه تهران مشغول کار شد.درهمین ایام فنون رزمی وروش های درگیری باگروهک های مخالف انقلاب راآموخت وحدود سه سال درکمیته انقلاب اسلامی بدون حقیقت فعالیت کرد.سپس درسپاه پاسداران اراک ثبت نام کردوازطریق یسج شهرستان اراک به جبهه اعزام شد.
شیخ تقی درعملیات متعددی ازجمله فتح المبین ،والفجر4،والفجر5،والفجر9،شرکت کرد.دروالفجر9دست راستش براثراصابت گلوله مجروح شد.درسال1362ازدواج کردودوپسرش محمدصالح ومحمدرضایادگاران این والامقام هستند.
درهمان سال 62محمدتقی تصمیم مهم دیگری گرفت که درزندگی اوتأثیربه سزایی داشت.
تجربه ی حضوردرجبهه ومشاهده فعالیت های روحانیون اعزامی،وتآثیربسیاری که درهدایت مردم خصوصانسل جوان داشتند،تقی رابرآن داشت تابااینکه برای عضویت درسپاه پاسداران ثبت نام کرده وتشکیل پرونده داده بودوعلاقه زیادی هم به خدمت درسپاه داشت،درتصمیم خودتجدیدنظرکند.اکنون اومصمم به تحصیل درحوزه علمیه وخدمت به اسلام درلباس روحانیت شده بود.
تقی درمدرسه علمیه مرحوم حاج محمدابراهیم اراک مشغول به تحصیل علوم حوزوی شد.
درسال65به شهرستان بروجردرفت ودرمدرسه علمیه حضرت امام صادق (علیه السلام)ثبت نام کرد.مدت 6ماه درجهادسازندگی ده نو(خنداب)به عنوان روحانی مبلغ،فعالیت کرد.
دلش آرام نداشت.بااین که پیشرفت وموفقیت خوبی درعلوم دینی داشت،اما دل مشغولی اووهوای حضوردرجمع رزمندگان اسلام اورابی قرارکرده بود.برای مرتبه آخربه جبهه اعزام شد.
باعنوان روحانی ومبلغ به پادگان شهید صبوری اهوازرفت،درآنجااقامه نمازجماعت وتبلیغ وتعلیم اسلامی به رزمندگان وظیفه اوبود.امابه این قانع نبود،یک شوق درونی وبی قراری خاصی دلش راپرکرده بود.به هرشکل وبهانه ای سعی می کردبه خطوط مقدم برود.بااصراربه خط می رفت برای پاسخ به سوالات دینی وراهنمایی زمندگان خط مقدم ،وسرکشی به رزمندگان ،وحتی برخی کارهاراانجام می دادکه ارتباط مستقیم مآموریت یک روحانی نداشت،مثلارانندگی باکامیون وکمک درساختن جاده و...
آرزوی دیرینه اوزیارت اباعبدالله علیه السلام بود.وطبق سخن مادرش نه کربلازیارت کرد،ونه مشهدرا.
این جدایی سخت آزارش می داد،دیگرطاقتش طاق شده بود،گویی خودش را درقفسی تنگ احساس می کرد،آرام وقرار نداشت،کوآن لحظه ای که همه وجودش راسیراب کند؟
کجاست آن وصل ابدی ؟پس کی این فراق به وصال می انجامد؟
...سرانجام جان بی قرارو مشتاقش، درجزیره مجنون،هنگام کمک به برادران سنگرسازش آسمانی شد،وروح بلندومشتاق وصالش،درهفتمین روزمهرماه 1366،ازقفس تنگ بدن پرواز کرد،وبا پیکری خونین شهادت رادرآغوش کشید.
نام پدیدآورنده :
فاطمه فتحی
موضوع :
شهداء
شماره کتابشناسی ملی :
3527752
ناشر :
ستارگان سرزمین آفتاب