عدالت و اجرای آن آرزوی دیرینه اولیاء و انبیای الهی بوده تا جایی که خون بهترین یاران خداوند به پای عدالت و به نام عدالت بر زمین جاری شده است. همواره، جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار و تشنه عادل بوده است. نکته قابل تأمل در عظمت شهدا و شهید جواد اسدی این است که اینان برای بزرگترین خواسته خداوند و جانشین گرامیاش قیام نمودند و در این راه خون خود را اهدا ساختند. بنابراین این حرکت ارزشمند دلیل دیگری بر مقام رفیع شهداست.
شهید جواد اسدی در یکی از روزهای گرم خدا در تابستان و تیرماه سال 1334 در دامان پرمهر و محبت پدر و مادری که تمام زندگیشان شده بود این کودک و با خندههایش میخندیدند و با گریههایش میگریستند. تمام دوران کودکیاش را در آغوش مادر بود تا آموزههای دینی را با شیرهجان مادر دریافت کند و تمام دوران نوجوانیاش را در کنار پدری بود که آرام آرام درس زندگی و مبارزه با مشکلات را به او آموزش میداد و او نیز با دل و جان این آموزهها را فرا میگرفت تا در زندگی آیندهاش به خوبی استفاده کند و به کار گیرد. عمر شریف و پر برکت جواد دست خوش اتفاقات تلخ و شیرین زیادی بود. یکی از این اتفاقات عظیم پیروزی انقلاب اسلامی بود که برای او زیباترین اتفاق تاریخ زندگیاش بوده و هست. بعد از انقلاب جنگ تحمیلی آغاز شد و جوانان ایران زمین هر کسی در گوشهای تفنگی برداشت، یکی در جبهه و یکی هم در سنگر علم و یکی دیگر هم در سنگر تولید. جواد اسدی کسی بود که در سنگر تولید مشغول فعالیت بود. در پنجمین روز از مرداد ماه سال 1365 در کارخانه واگنپارس اراک که مورد حمله هوایی هواپیماهای دشمن بعثی قرار گرفت و به شهادت رسید. دست عدالت خدا بود که سالها بعد صدام بعثی را به سزای اعمالش رساند.